Part2
Part2
داشتم تو مدرسه راه میرفتم که یهو خوردم به یه چیزی افتادم زمین.
(آها راستی برادر ا.ت هم توی مدرسه ا.ت هست ولی چون ازش بزرگتره تو یه کلاس نیستن و با اعضا هم دوسته)
(و اینکه ا.ت و داداشش هم باهم زندگی نمیکنن داداشش (با مامانشون زندگی میکنه ولی ا.ت تنهایی زندگی میکنه
دیدم داداشم بود خوشحال شدم پریدم بغلش گفتم
ا.ت: سلام داداشی دلم برات تنگ شده بود🥹
یونجی=داداش ا.ت
یونجی: سلام کوچولو
ا.ت: من کوچولو نیستم تویی که هنوز بچه ای.
یونجی: قبول من تسلیمم.
ویو نویسنده
همون لحظه اعضا اومدن پیش یونجی و همدیگه رو بقل کردن.
جین: یونجی این خانم رو معرفی نمیکنی؟
یونجی: ای ا.ت هست خواهرمه.
جیمین: سلام من جیمینم خوشبختم.
اعضا خودشون رو معرفی کردن.
ا.ت: سلام من ا.ت هستم خوشبختم.
یونجی: ا.ت اینا دوستامن باهم خیلی رفقیم.
ا.ت: آها باشه من دیگه میرم کلاس.
نامجون: شماره کلاست چنده؟
ا.ت: فکر کنم هفت هست.
جیهوپ: پس باهم تویه کلاسیم.
ا.ت: واقعا ، خوشحالم.🙂(خوشحالی ، باید از ذوق پرواز کنی)
وقتی ا.ت رفت یونجی اعضا رو صدا کرد.
یونجی : می تونم ازتون یه چیزی بخوام؟
اعضا: آره حتما بگو
یونجی: حالا که با ا.ت تو یه کلاسین میشه هواش رو داشته باشین؟
اعضا: آره حتما
نامجون: من تو درساش بهش کمک میکنم.
جیهوپ، جیمین: تو ورزش بهش کمک می کنیم.
کوک: من مراقبشم.
تهیونگ: منم حواسم بهش هست.
رفتم مدرسه رو ببینم حواسم به تایم نبود که دیر رفتم تو کلاس جای خالی نبود فقط یه جای خالی بود
اونم پیش.......
شرط:
۵لایک
۳کامنت
داشتم تو مدرسه راه میرفتم که یهو خوردم به یه چیزی افتادم زمین.
(آها راستی برادر ا.ت هم توی مدرسه ا.ت هست ولی چون ازش بزرگتره تو یه کلاس نیستن و با اعضا هم دوسته)
(و اینکه ا.ت و داداشش هم باهم زندگی نمیکنن داداشش (با مامانشون زندگی میکنه ولی ا.ت تنهایی زندگی میکنه
دیدم داداشم بود خوشحال شدم پریدم بغلش گفتم
ا.ت: سلام داداشی دلم برات تنگ شده بود🥹
یونجی=داداش ا.ت
یونجی: سلام کوچولو
ا.ت: من کوچولو نیستم تویی که هنوز بچه ای.
یونجی: قبول من تسلیمم.
ویو نویسنده
همون لحظه اعضا اومدن پیش یونجی و همدیگه رو بقل کردن.
جین: یونجی این خانم رو معرفی نمیکنی؟
یونجی: ای ا.ت هست خواهرمه.
جیمین: سلام من جیمینم خوشبختم.
اعضا خودشون رو معرفی کردن.
ا.ت: سلام من ا.ت هستم خوشبختم.
یونجی: ا.ت اینا دوستامن باهم خیلی رفقیم.
ا.ت: آها باشه من دیگه میرم کلاس.
نامجون: شماره کلاست چنده؟
ا.ت: فکر کنم هفت هست.
جیهوپ: پس باهم تویه کلاسیم.
ا.ت: واقعا ، خوشحالم.🙂(خوشحالی ، باید از ذوق پرواز کنی)
وقتی ا.ت رفت یونجی اعضا رو صدا کرد.
یونجی : می تونم ازتون یه چیزی بخوام؟
اعضا: آره حتما بگو
یونجی: حالا که با ا.ت تو یه کلاسین میشه هواش رو داشته باشین؟
اعضا: آره حتما
نامجون: من تو درساش بهش کمک میکنم.
جیهوپ، جیمین: تو ورزش بهش کمک می کنیم.
کوک: من مراقبشم.
تهیونگ: منم حواسم بهش هست.
رفتم مدرسه رو ببینم حواسم به تایم نبود که دیر رفتم تو کلاس جای خالی نبود فقط یه جای خالی بود
اونم پیش.......
شرط:
۵لایک
۳کامنت
۶.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.