صمیمی ترین پارت

"صمیمی ترین " پارت ۲
ویو لیسا
وقتی رفتیم خرید صدای دعوا شندیدیم رفتیم جلو تر که دیدیم دوتا پسر دارن با یه اکیپ دعوا میکنن رفتیم جلو
رزی: چیزی شده؟
جیمین: نه از سر خوشی داریم دعوا میکنیم این چه سوالیه
رزی : هعی ادب بلد نیستی؟ منم دعوام خوبه نزار بزنمت ها
جیمین : تو منو بزنی؟ هه برو بابا
کوک : باشه دعوا نکنین این پسر ها داشتن به این دختر دست میزدن
رزی: که اینطور کدومشون بود؟ (روبه جنی جنی همون دختر هست)
جنی: این(روبه یکی از اون پسرا)
ویو جیمین
این دختره (منظورش رزی هست چون اسمش و نمیدونه) یهو رفت سمت پسره و کتکش زد یکی خواست با چوب بزنه تو سرش که رفتم و نزاشتم چنان وون پسر و زد که اگه یه مشت دیگه میزد پسره بیهوش میشد
رزی: اگه یک بار دیگه سمت این دختر ببینمت بهت رحم نمیکنم فهمیدی(با داد)
چنان داد زد که ترسیدم
پسره: بخدا غلط کردم دیگه همچین کاری نمیکنم
لیسا : باشه دیگه رزی بریم؟
رزی: صبر کن تو اسمت چیه؟ (روبه جنی)
جنی : اسمم جنی کیم هست
رزی : خوب جنی با من و لیسا میای بریم خرید؟
جنی : میتونم؟
رزی: معلومه
کوک: امم صبر کنین میشه بریم کافه یکم حرف بزنیم؟
لیسا : خب باشه

پایان پارت ۲
دیدگاه ها (۰)

"صمیمی ترین " پارت ۳ ویو رزی رفتیم کافه یه چیزی سفارش دادیم ...

گایز میدونین که سناریو مینویسم پس اگه درخواستی دارید بگید حت...

عکس اول استایل رزی عکس دوم استایل لیسا

"صمیمی ترین" پارت ۱ویو رزی امروز بعد از ۳ ماه از فرانسه اومد...

سلام سلام میخوام یه رمان از جیمین بسازم که اسمش هم هست

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط