روزهای زیادی از نبودنت گذشته است...
روزهای زیادی از نبودنت گذشته است...
هر روزی که گذشت من ذره ای به غرق شدن نزدیکتر شدم...
و حالا که چشم باز میکنم خودم را میبینم که غرق شده در تنهایی و برای اینکه در این دریای عمیق هنوز بتواند نفس بکشد دست انداخته به مشغله های متعدد...
و هرچه بیشتر میدود، کمتر میرسد...
خسته ام یارجان!
خستگی که جسمم را فرسوده و مرکب راهوار روحم را زمینگیر کرده است...
من را نبین که هر روز بیشتر از قبل لبخند به لب دارم و خوشی به چهره...
فشاری که این روزها تحمل میکنم میرود تا بند بند وجودم را متلاشی کند...
پیر شده ام به قول شقایق...
پیری که دلش هم سن رویش نیست...
موهایم به وضوح سفید شده و درد روی درد تلنبار میکنم...
اما با همه این ها عشق هنوز قوی ترین محرک من است...
و عاشقی روشن ترین چراغ راهم...
و گاهی فکر میکنم من با این عشق حتی در گور هم از سوالات نکیر و منکر راحت عبور خواهم کرد...
که اگرچه در این عالم، عاشق تنها و گوشه گیر است، در آن دنیا بر عاشق سخت نمیگیرند...
#الهام_جعفری
#به_وقت_دلتنگی
#ممنوعه
هر روزی که گذشت من ذره ای به غرق شدن نزدیکتر شدم...
و حالا که چشم باز میکنم خودم را میبینم که غرق شده در تنهایی و برای اینکه در این دریای عمیق هنوز بتواند نفس بکشد دست انداخته به مشغله های متعدد...
و هرچه بیشتر میدود، کمتر میرسد...
خسته ام یارجان!
خستگی که جسمم را فرسوده و مرکب راهوار روحم را زمینگیر کرده است...
من را نبین که هر روز بیشتر از قبل لبخند به لب دارم و خوشی به چهره...
فشاری که این روزها تحمل میکنم میرود تا بند بند وجودم را متلاشی کند...
پیر شده ام به قول شقایق...
پیری که دلش هم سن رویش نیست...
موهایم به وضوح سفید شده و درد روی درد تلنبار میکنم...
اما با همه این ها عشق هنوز قوی ترین محرک من است...
و عاشقی روشن ترین چراغ راهم...
و گاهی فکر میکنم من با این عشق حتی در گور هم از سوالات نکیر و منکر راحت عبور خواهم کرد...
که اگرچه در این عالم، عاشق تنها و گوشه گیر است، در آن دنیا بر عاشق سخت نمیگیرند...
#الهام_جعفری
#به_وقت_دلتنگی
#ممنوعه
۱۹.۴k
۲۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.