بیاموز بدون اینکه کاری را انجام دهی

بیاموز بدون اینکه کاری را انجام دهی
در سکوت بنشینی، در خودت رها شو،
این کار اندکی زمان می برد،
زیرا ما را بی قرار پرورانده اند.
ما بدست کسانی پرورش یافته ایم
که خود بیقرار بودند...

آنان ما را مسموم کرده اند،
ما را فاسد کرده اند اما نه آگاهانه
و از روی قصدی، شاید آنها انسانهای
خوبی بودند، شاید قصد داشتند به ما کمک کنند اما ناآگاه بودند و انسانهای
نا آگاه نمی توانند کمکی بکنند،
فقط می توانند آسیب برسانند !

یک مراقبه گر فقط باید کارهای مهم و
اساسی انجام دهد و نباید زندگی اش
را برای چیزی غیر ضروری تلف کند،
باید بیاموزد چگونه آرامش یابد و از
آسودگی لذت ببرد،

اینگونه اندک اندک در کانون
وجودت خواهی رفت، و وقتی به
کانون وجودت دست یابی،
به جاودانگی و ابدیت دست یافته ای،
برای نخستین بار طعم عصاره ی
زمان را خواهی چشید...
دیدگاه ها (۳)

به خیال مردها ، عشق برای همسرشان ، قصه ی کوتاهی بوده است ، ی...

وقتی یک ادم خودش را قلقلک میدهد مغزش درک میکند که این کار خو...

... من خاطرات مارکز رو که می‌خوندم، مارکز رفته بود کوبا، از ...

پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی و اگر انسان دچار پیری زو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط