ای کاش میتوانستند

ای کاش می‌توانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی‌دریغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان
حتی با نانِ خشکِشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند!

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۴)

تویی تویی به خدا عشق و آرزوی منی به سینه تا نفسی هست بی‌قرار...

کنار تو هر لحظه گویم به خویش:که خوشبختیِ بی‌کران با من است!✍...

دل منو بردی باز کهجون منی درمون منیتو دین و ایمون منی😍یکم شا...

یک چیزها هم هستندکه روزمان بی حضورشان روز نمی‌شود انگار...مث...

#رویای #جوانی #پارت-۶خیلی عصابم خورد شد . یونگی اومد و گفت :...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط