پارت ۱
پارت ۱
عشق_همیشگی
تهیونگ:: سلام سوبیک هیانگ امروز میام دنبالت که بریم بیرون😊
سوبیک هیانگ:: باشه عشقم
تهیونگ:: دوست دارمممممم
سوبیک هیانگ:: من بیشترررررر
تهیونگ:: بوووسسسس
سوبیک هیانگ:: برو دیگهههه😐😂
تهیونگ:: جات وسط قلبمه باااای🙂
سوبیک هیانگ:: بای بای
تهیونگ ویو :
خیلی خوشحال بودم که صداشو میشنوم...فقط دوس دارم زود برم دنبالش...
پرش زمانی
یه ساعت بعد...
تهیونگ:: الو کجایییی یه ساعته دم درم
سوبیک هیانگ:: زر نزن اومدم
تهیونگ:: باز گفتی زر نزن😐
سوبیک هیانگ:: خو نزن😊
تهیونگ:: گمشو پایین
سوبیک هیانگ اومد پیش تهیونگ و نشست تو ماشین
تهیونگ نگاش کرد و لباشو کوبوند رو لباش و بوسه عمیقی زد روشون...
بعد یه دستمال برداشت و لبای رژلبی شدشو پاک کرد...
سوبیک هیانگم رفت و گونه تهیونگو بوسید
تهیونگ:: چه لباسات قشنگه🥺خوبی🙂😂
سوبیک هیانگ:: اوم..چرا میخندی😐😂
تهیونگ:: خودت چرا میخندی
سوبیک هیانگ :: خنگیت بم سرایت کرد😐😂
تهیونگ:: 😂اوکی...خب عشقم دوس داره کجا ببرمش؟!
سوبیک هیانگ:: عامممم اول یکم دور بزنیم
تهیونگ:: چشم😊
تهیونگ و سوبیک هیانگ داشتن دور میزدن...
سوبیک هیانگ:: تهیونگاااا بستنی فروشیهههه
تهیونگ:: عههه آروم الان میخرم برات
تهیونگ رفت و با دوتا بستنی برگشت..
سوبیک هیانگ اول بستنی میخوریم بعد راه بیوفت بریم داخل همون کاخا🥺😃
تهیونگ:: بازم🗿خیلی خب اما هانبوک نپوش🗿
سوبیک هیانگ :: مگه میشه😐
تهیونگ:: باشه اما من پولشو نمیدم🗿
سوبیک هیانگ:: خودم دارم
تهیونگ:: بعد پولایی که داریو کی بهت میده؟
سوبیک هیانگ:: خ..خب تو
تهیونگ:: حالا بیا و در حقش خوبی کن🗿
سوبیک هیانگ:: حق..حق مگه تقصیرمنه ک پدر مادرم فوت شدن و فقط یه خونه ازشون دارم و از کارمم اخراج شدم..حق ا..اصن نمیخام پولاتو..ت..تو منت میزاری رو سرمننن😭
تهیونگ:: عه عه گریه نکن دیگهههه من همچیزم متعلق بتوئه ...بسه بیا بغلم
سوبیک هیانگ:: نمیام🥺
تهیونگ:: عشقم نگام کن
سوبیک هیانگ سرشو آورد بالا تهیونگ لباشو بوسید و بغلش کرد...
تهیونگ:: اوکی شدی؟
سوبیک هیانگ:: اوهوم🥺
تهیونگ:: چی دوس داری برات بگیرم؟!
سوبیک هیانگ:: چیبس😐
تهیونگ:: منظورم یچیز دیگس🗿
سوبیک هیانگ:: چی؟
تهیونگ:: من برات یه ماشین خریدم🙂
سوبیک هیانگ:: چییییی ج..جدی😐
تهیونگ:: اوهوم..داخل پارکینگ خونمه
بعد میبرمت اونجا خودت باش بیا
سوبیک هیانگ:: ممنونم اما نیازی نبود
تهیونگ:: دوس دارم برای زنم هرچیزی خاستم بخرم .. حالا بریم
سوبیک هیانگ:: نامزدتم😐😂
تهیونگ و سوبیک هیانگ رفتن تو کاخا خیلی قشنگ بود...
سوبیک هیانگ لباس هانبوک پوشید و رفت با تهیونگ کلی عکس بگیره..
پرش زمانی..
دوساعت بعد
تهیونگ:: خوشکل من بریم خونه یچیزی درست کن بخوریم
سوبیک هیانگ:: بریم😊
عشق_همیشگی
تهیونگ:: سلام سوبیک هیانگ امروز میام دنبالت که بریم بیرون😊
سوبیک هیانگ:: باشه عشقم
تهیونگ:: دوست دارمممممم
سوبیک هیانگ:: من بیشترررررر
تهیونگ:: بوووسسسس
سوبیک هیانگ:: برو دیگهههه😐😂
تهیونگ:: جات وسط قلبمه باااای🙂
سوبیک هیانگ:: بای بای
تهیونگ ویو :
خیلی خوشحال بودم که صداشو میشنوم...فقط دوس دارم زود برم دنبالش...
پرش زمانی
یه ساعت بعد...
تهیونگ:: الو کجایییی یه ساعته دم درم
سوبیک هیانگ:: زر نزن اومدم
تهیونگ:: باز گفتی زر نزن😐
سوبیک هیانگ:: خو نزن😊
تهیونگ:: گمشو پایین
سوبیک هیانگ اومد پیش تهیونگ و نشست تو ماشین
تهیونگ نگاش کرد و لباشو کوبوند رو لباش و بوسه عمیقی زد روشون...
بعد یه دستمال برداشت و لبای رژلبی شدشو پاک کرد...
سوبیک هیانگم رفت و گونه تهیونگو بوسید
تهیونگ:: چه لباسات قشنگه🥺خوبی🙂😂
سوبیک هیانگ:: اوم..چرا میخندی😐😂
تهیونگ:: خودت چرا میخندی
سوبیک هیانگ :: خنگیت بم سرایت کرد😐😂
تهیونگ:: 😂اوکی...خب عشقم دوس داره کجا ببرمش؟!
سوبیک هیانگ:: عامممم اول یکم دور بزنیم
تهیونگ:: چشم😊
تهیونگ و سوبیک هیانگ داشتن دور میزدن...
سوبیک هیانگ:: تهیونگاااا بستنی فروشیهههه
تهیونگ:: عههه آروم الان میخرم برات
تهیونگ رفت و با دوتا بستنی برگشت..
سوبیک هیانگ اول بستنی میخوریم بعد راه بیوفت بریم داخل همون کاخا🥺😃
تهیونگ:: بازم🗿خیلی خب اما هانبوک نپوش🗿
سوبیک هیانگ :: مگه میشه😐
تهیونگ:: باشه اما من پولشو نمیدم🗿
سوبیک هیانگ:: خودم دارم
تهیونگ:: بعد پولایی که داریو کی بهت میده؟
سوبیک هیانگ:: خ..خب تو
تهیونگ:: حالا بیا و در حقش خوبی کن🗿
سوبیک هیانگ:: حق..حق مگه تقصیرمنه ک پدر مادرم فوت شدن و فقط یه خونه ازشون دارم و از کارمم اخراج شدم..حق ا..اصن نمیخام پولاتو..ت..تو منت میزاری رو سرمننن😭
تهیونگ:: عه عه گریه نکن دیگهههه من همچیزم متعلق بتوئه ...بسه بیا بغلم
سوبیک هیانگ:: نمیام🥺
تهیونگ:: عشقم نگام کن
سوبیک هیانگ سرشو آورد بالا تهیونگ لباشو بوسید و بغلش کرد...
تهیونگ:: اوکی شدی؟
سوبیک هیانگ:: اوهوم🥺
تهیونگ:: چی دوس داری برات بگیرم؟!
سوبیک هیانگ:: چیبس😐
تهیونگ:: منظورم یچیز دیگس🗿
سوبیک هیانگ:: چی؟
تهیونگ:: من برات یه ماشین خریدم🙂
سوبیک هیانگ:: چییییی ج..جدی😐
تهیونگ:: اوهوم..داخل پارکینگ خونمه
بعد میبرمت اونجا خودت باش بیا
سوبیک هیانگ:: ممنونم اما نیازی نبود
تهیونگ:: دوس دارم برای زنم هرچیزی خاستم بخرم .. حالا بریم
سوبیک هیانگ:: نامزدتم😐😂
تهیونگ و سوبیک هیانگ رفتن تو کاخا خیلی قشنگ بود...
سوبیک هیانگ لباس هانبوک پوشید و رفت با تهیونگ کلی عکس بگیره..
پرش زمانی..
دوساعت بعد
تهیونگ:: خوشکل من بریم خونه یچیزی درست کن بخوریم
سوبیک هیانگ:: بریم😊
۹.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.