زمستان شده
زمستان شده
و ما روبرویِ شیشههایِ کافه
در حسرتِ برف نشسته ایم...
با دل هایِ تنگ درون سینه ها،
و تاریکی روبرویِ بار
از سیگارهایمان کام میگیرد
از انگشت هایمان کام میگیرد
از نبودن هایت کام میگیرد
در دلم زمستان شده
در خیابان زمستان شده
در چکمه هایت زمستان شده
دلم گرفته است...
اصلا هر سطری از این شعر
را که نوشتم دلم گرفته بود...!
#رضا_ادهمیان
و ما روبرویِ شیشههایِ کافه
در حسرتِ برف نشسته ایم...
با دل هایِ تنگ درون سینه ها،
و تاریکی روبرویِ بار
از سیگارهایمان کام میگیرد
از انگشت هایمان کام میگیرد
از نبودن هایت کام میگیرد
در دلم زمستان شده
در خیابان زمستان شده
در چکمه هایت زمستان شده
دلم گرفته است...
اصلا هر سطری از این شعر
را که نوشتم دلم گرفته بود...!
#رضا_ادهمیان
۲.۸k
۱۶ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.