فانوست را زمین بگذار

فانوست را زمین بگذار......
هراسم از رنگهاست.
بگذار بر حریر شب سر بگذارم .
که یگرنگی آرزوی سالهای دیرین منست.......بگذار شولای بر دوشم زم حریر یکرنگی شب باشد......
دیدگاه ها (۴)

فرشی ز دل شکسته انداخته امآهسته بیا شیشه به پایت نرود

برگرد... بیا در خزان آرزوهایم کمی قدم بزن،دلم برای راه رفتن...

خزان است و رفتگرجارو می زند از کوچه هاآخرین برگ های امید مرا...

به تو سوگندوبه نذر گل سرخوبه پروانهکه در عشق فنا می گرددزندگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط