من که بهت گفته بودم که عاشقی یه کوله باره گفتی نه

من که بهت گفته بودم که عاشقی یه کوله باره ؛گفتی نه
دل عاشق همیشه توی حصاره ؛گفتی نه
توی دشت عاشقی همش کویره عزیزم
بخدا هرچی بری دریا نداره ؛گفتی نه
اگر یه وقت گذرت افتاد به گلخونه ی عشق
میبینی که غنچه هاش هم پره خاره ؛گفتی نه
دل تو مهربونه بزار همین جور بمونه
اگر عاشقش کنی همش خماره ؛گفتی نه
توی بازارچه ی عشق دلهارو حراج میکنن
اما اینکه کار نشد سودی نداره ؛گفتی نه
بیخودی عاشق نشو خودتو به اتیش میزنی
دل که با عشق بسوزه دودی نداره ؛گفتی نه
دل که با عشق بسوزه دودی نداره ؛گفتی نه
#دکلمه از #مازیار مقدم
دیدگاه ها (۵)

با هر واژه؛باهر شعر؛تکه ای ازمن؛کنده میشود؛کبوتری میشود؛که پ...

رفتی برو نگاه به پشت سر نکن فکری بحال عاشق غریب و دربدر نکنم...

پشت دروازه ی خنده قیمت گریه به چندهتو بگو دربون چشمات ،درِ ا...

در یک شب خموش با خواهش و سکوت با رقص اشک تو در ان نگاه مست ه...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط