پارت

پارت³⁷
(بادیگارد هات❤️‍🔥)

_آخههه دلقک نمیگی یه بی پدری اینجا کپه مرگشو گذاشتههه؟بدو خودتو گربه شور کن فردا میخوان مارو امتحان کنن.
با تعجب پرسیدم:
_وا ثوری امتحان چی؟بخدا من علوم رو بزور پاس شدما.
صدای کوبیده شدن چیزی اومد که فکر کنم با دست زد رو پیشونیش.خدارو شکر من پیشش نبودم وگرنه منو میزد.
منه مظلوم منه معصوم منه بی گناه🥺
_اولا ثوری و کوفت اسم من ثوراااااا بعدشم امتحان درسی که نه از نظر جسمی میخوان امتحانمون کنن.
با قیافه ای متفکر در حالی که حتی یک صدم از حرف هاشو نفهمیده بودم گفتم:
_اهاااا فهمیدمممم
اَدامو در آورد و گفت:
_فیهمیدم حالا که فهمیدی پاشو گمشو بیا بیرون.
با خنده گفتم:
_چششممم ثوری جووون شما جون بخواه.
با حرص یه لگد به در حموم زد و داد زد:ثوورااااا
دیدگاه ها (۱)

پارت³⁸(بادیگارد هات❤️‍🔥)قهقه ای زدم و گفتم:_باشه باشه ثورااا...

پارت³⁹(بادیگارد هات❤️‍🔥)جی کی خواست چیزی بگه که گفتم:_عههه چ...

پارت³⁶(بادیگارد هات❤️‍🔥)خب حالا وقت چیه؟؟آفرین وقت کنسرتتتتت...

پارت³⁵(بادیگارد هات❤️‍🔥)گفتم:_آره واسه چی؟با افسوس گفت:_من ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط