پارت پلیس ناشناس
پارت ³ ....... پلیس ناشناس *
ویو سلین &
امروزم یه روز کاملا عادیه که دارم میرم مدرسه ، زنگ اول رو کلی با ملین خندیدیم و از پیکمی های کلاس غیبت کردیم ، الانم زنگ اخره داریم میریم سر کلاس ولی نمیدونم چرا میگن بیرون کلاسها منتظر باشید تا بهتون بگیم برین سر کلاساتون ، همه داشتن باهم پچ پچ میکردن و منو ملین تعجب کرده به کلاسامون زل زده بودیم ، به ملین گفتم که بریم یه سر و گوشی اب بدیم ، رفتیم که با دوتا پلیس مواجه شدیم ، ملین داشت غش میکرد از خنده منم که متعجب فقد ملینو یه بشگون گرفتم که دو دیقه نخنده ، بعد یه سلام خشک دادیم بهشون و رفتیم پایین ، بعد از چند دیقه امدن پایین و اون یکی از پلیسا که قیافه اش دارک بود و منو یاد بچگیام مینداخت داشت جدی با مدیر حرف میزند که یدفعه ای منو صدا زدن...
شرایط پارت ⁴ : ۳ لایک ۲ کامنت
اگر خوشت امد لایک و کامنت یادت نره جیگر 😉💖
ویو سلین &
امروزم یه روز کاملا عادیه که دارم میرم مدرسه ، زنگ اول رو کلی با ملین خندیدیم و از پیکمی های کلاس غیبت کردیم ، الانم زنگ اخره داریم میریم سر کلاس ولی نمیدونم چرا میگن بیرون کلاسها منتظر باشید تا بهتون بگیم برین سر کلاساتون ، همه داشتن باهم پچ پچ میکردن و منو ملین تعجب کرده به کلاسامون زل زده بودیم ، به ملین گفتم که بریم یه سر و گوشی اب بدیم ، رفتیم که با دوتا پلیس مواجه شدیم ، ملین داشت غش میکرد از خنده منم که متعجب فقد ملینو یه بشگون گرفتم که دو دیقه نخنده ، بعد یه سلام خشک دادیم بهشون و رفتیم پایین ، بعد از چند دیقه امدن پایین و اون یکی از پلیسا که قیافه اش دارک بود و منو یاد بچگیام مینداخت داشت جدی با مدیر حرف میزند که یدفعه ای منو صدا زدن...
شرایط پارت ⁴ : ۳ لایک ۲ کامنت
اگر خوشت امد لایک و کامنت یادت نره جیگر 😉💖
- ۵۰
- ۰۷ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط