پارت دو
پارت دو
چند تا از دوستان گرامی من رو سر این پارت دو کشتن 😂😂
............................
لعنتی....چرا اینقدر ضعیف عمل کردم؟
فکر میکردم میتونم از پسش بربیام...هق ... نباید اینقدر زود تموم بشه ...نمیخوام...نمیخوام الان بمیرم
_الان نمیمیری
_اه اصلا فکر نمیکردم یه زن اینقدر مقاوم باشه..
_که چی ؟
_تو خیلی قوی و سرسخت هستی منو یاد ساهه می میندازی....اون دختر مثل تو بود
_من مثل اون نیستم من با همچین آدم کثیفی نمیمونم
_خفه شو دازای بهتره؟
_چرا که نه
عصبی شد دوباره اون میله رو گزاشت رو گردنم...یعنی زنده میمونم ؟
_دهنتو ببند....من از اون خیلی بهترم من دوست دختر بقیه رو نمیکشم
_پس .... الان داری چه گوهی میخوری؟
_شکنجه میدم
_اون دوست دختر منو کشت بی دلیل و من با دلیل دوست دختر اون رو میکشم
چاقو جراحی رو برداشت و گزاشت روی گلوم
_خداحافظ ا.ت ف.ت
قبل از اینکه گلوم رو پاره کنه صدای انفجار اومد ..... اونا ... مافیا بودن ؟
چطور ممکنه منو از کجا پیدا کردن ؟
*فلش بک
مکالمه دازای و چویا :
_یعنی چی که نیومد خونه؟
_گفت با دوستاش رفته بیرو ولی الان ساعت سه گوشیشم جواب نمیده
_یه برادر داشتن که گم و گور شد حالا یکی دیگه هم اضافه شد(اگه برادر چویا رو نمیشناسین سرچ کنین *ورلاین ناکاهارا*)
_به موری سان بگیم ؟
_ چیو ؟
_اینکه ا.ت دزدیده شده
_ولی من هنوز نفهمیدم هیچکس نمیتونه در مقابل ا.ت بایسته به جز .....
_امکان نداره
_فئودور...
*دقایقی بعد
_بله...بله...درسته توسط فئودور چشم.
_چیشد؟
_الا....
کل مافیا رو دیدیم که از پشت داشتن میومدن
_چویا و دازای کون نمیخواید دلیل زندگیتون رو نجات بدین؟
*پایان فلش بک
ولی بعدش چیزی به جز سیاهی ندیدم
از زبان دازای :
_آکوتاگاوا
_بله دازای سان
_اگه بتونی ا.ت رو به موقع به بیمارستان برسونی تاییدت میکنم
_چشم دازای سان
چند تا از دوستان گرامی من رو سر این پارت دو کشتن 😂😂
............................
لعنتی....چرا اینقدر ضعیف عمل کردم؟
فکر میکردم میتونم از پسش بربیام...هق ... نباید اینقدر زود تموم بشه ...نمیخوام...نمیخوام الان بمیرم
_الان نمیمیری
_اه اصلا فکر نمیکردم یه زن اینقدر مقاوم باشه..
_که چی ؟
_تو خیلی قوی و سرسخت هستی منو یاد ساهه می میندازی....اون دختر مثل تو بود
_من مثل اون نیستم من با همچین آدم کثیفی نمیمونم
_خفه شو دازای بهتره؟
_چرا که نه
عصبی شد دوباره اون میله رو گزاشت رو گردنم...یعنی زنده میمونم ؟
_دهنتو ببند....من از اون خیلی بهترم من دوست دختر بقیه رو نمیکشم
_پس .... الان داری چه گوهی میخوری؟
_شکنجه میدم
_اون دوست دختر منو کشت بی دلیل و من با دلیل دوست دختر اون رو میکشم
چاقو جراحی رو برداشت و گزاشت روی گلوم
_خداحافظ ا.ت ف.ت
قبل از اینکه گلوم رو پاره کنه صدای انفجار اومد ..... اونا ... مافیا بودن ؟
چطور ممکنه منو از کجا پیدا کردن ؟
*فلش بک
مکالمه دازای و چویا :
_یعنی چی که نیومد خونه؟
_گفت با دوستاش رفته بیرو ولی الان ساعت سه گوشیشم جواب نمیده
_یه برادر داشتن که گم و گور شد حالا یکی دیگه هم اضافه شد(اگه برادر چویا رو نمیشناسین سرچ کنین *ورلاین ناکاهارا*)
_به موری سان بگیم ؟
_ چیو ؟
_اینکه ا.ت دزدیده شده
_ولی من هنوز نفهمیدم هیچکس نمیتونه در مقابل ا.ت بایسته به جز .....
_امکان نداره
_فئودور...
*دقایقی بعد
_بله...بله...درسته توسط فئودور چشم.
_چیشد؟
_الا....
کل مافیا رو دیدیم که از پشت داشتن میومدن
_چویا و دازای کون نمیخواید دلیل زندگیتون رو نجات بدین؟
*پایان فلش بک
ولی بعدش چیزی به جز سیاهی ندیدم
از زبان دازای :
_آکوتاگاوا
_بله دازای سان
_اگه بتونی ا.ت رو به موقع به بیمارستان برسونی تاییدت میکنم
_چشم دازای سان
۷.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.