پارت شصت یک غریبه آشنا

#پارت_شصت_یک #غریبه_آشنا
تانیا:
داشتم غر میزدم و کولمو چمع میکردم،نگا چیکار میکنه با آدم سهوننن،هی میگمش نمیخوام بیام،از این پسره چندشم میشه بدم میاد ازش،میگه نه بیا بریم....بی ریختتتت...اه...صدای زنگ اومد،حتما سهونه،بمون جلو در تا یاد نگیری مجبورم کنی...چند بار زنگ در رو زد ولی جواب ندادم،موبایلمو گرفت جواب دادم
+هاننن
-کوفتتت بی ادب گمشو بیا بیرون دیگه
+میخوام طولش بدم تا حرصتتت دراد
-چقدرم ک من حرص خوردم،میزارمت میرم بابا
+بهترررر
-که بهتر آره،اوکی خودت خواستی یادت باشه

قطع کرد،چی شد قطع کرد؟چرا قطع کرد....بی شعوررر بی تربیتتت...اخیش خوب شد اصن بهتر ک رفت منم نمیرم باهاش...رفتم خودمو پرت کردم رو تخت...بزار برم اسم این پسر چندشه رو سرچ کنم ببینم چییی ازش هست...سرچ کروم،لی دونگهه،عضو گروه سوپرجونیور...چه عکسای زشته جذابی گذاشته لنتی...چه جذاب چه هرچی مهم اینه ک بیریخته...عه یکی زنگ در رو زد...از آیفون نگاه کردم،عههه یه نگا به گوشی کردم،دوباره یه نگا به گوشی....عههه این پسره اس در رو باز کردم خودمم رفتم تو حیاط
دونگهه:سلام خانم تانیا
+سلام شما اینجا چیکار میکنید؟
-اومدم دنبالت بریم گردش دیگه
+من دیگه نمیام
-لج بازی نکن لطفا بیا بری،برووو دیگه

برگشتم ک کولمو بردارم،به خودم ک نمیتونم دروغ بگم دیشب ازش ترسیدم،میترسم باز مثل دیشب بشه...کولمو برداشتم و رفتم جلو در از دستم گرفتش و گذاشت تو ماشین،در ماشین رو هم برام باز کرد خودشم رفت نشست....خوبه پس جنتلمن هم به خصوصیاتش اضافه شد...اخمالووووو بی ریختتتت.....

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf #exo