پارت [29]
پارت [29]
سومین:او...اوکی
بلند میشن لباساشونو عوض میکنن....
و میرن پایین...
کوک:صب بخیر زن داداش
و صبح بخیر داش
یونگی:صب شما دوتا هم بخیر
سومین:صب بخیر
ا/ت:صبح بخیر
میرن پیاده روییی
و جیسو و لیسا هم از اتاقا اومد پایین....
جیسو:خب لیسا بیا اب پرتقالارو درست کنیم....
لیسا:خب برایه سومینو میخوام انقدر شور شور کنم حالش بد بشه خب
جیسو:باشه منم برایه ا/ت توش فلفل میریزم
لیسا:اوکی بعدش درست میکنن برایه کوک اینا هم درست میکنن...
جیسو:خب برایه سومینو بگیر دست چپت و و برایه کوک هم دست راستت منم همینکارو میکنم برایه ا/ت دست چپ برا یونگی دست راست...
لیسا:اوکی
چند ساعت میمون ک اونا برمیگردن...
کوک:سلام
یونگی:های
سومین:صب بخیر
ا/ت:سیلام
لیسا:سلام سلاپ صبحتون بخیر
جیسو:صبحتون بخیر بیاین اب پرتقال درست کردیم ما تورویم شماهم بخوریین
یونگی:اوکی...
لیسا:بیا کوک دست راستشو میبره سمت کوک
کوک:من اونیکیرو میخوام خوشرنگ تره یه (نیش خند میزنه براش فهمیده بود چه نقشه ای دارن)
لیسا:آم کوک چ...چ..چه فرقی داره همینو بگیر
سومین:یهو دست راستو ازش میگیره لیساهم مجبور میشه بده به کوک سمت چپیو.
جیسو :بیا یونگی سمت چپ مال تو ا/ت سمت راستم برا تو (ایشون جواس نبود برعکس داد😂)
سومین:اوم خوشمزس ممنون
کوک:به به لیسا خانم زحمت کشیدی(تا اخر نخورد فقط یه قُلبه کوچولو خورد)
لیسا:با خجالتی و متاسف بودن نیگا کرد
یونگی:جیسو جون فک کنم لیوانارو اشتباه دادی نیشخند
جیسو:چ...چییی؟
ا/ت:چیمیگی یونگی؟
کوک:این دوتا خانم قرار بود سر به سر شما بزارن ک من فهمیدم و لیوانی قرار بود لیسا بده به سومینو گرفتم جیسو هم مثه اینکه حواسش نبود برعکس داد لیوانارو چپیه برا تو بود راستیه برا یونگی
ا/ت:واده فاک شما دوتا مریضین
جسو و لیسا :ساکت بودن و با خجالتی نگا میکردن
سومین:اوه مای گاش حداقل میومدین به ما تنهایی بدین گیر نیوفتین(قیافشو اینطوری کرد😐)
کوک:سومین خیلی شور بود خوب شد نخوردی فک کنم کلا اب نمک داد دستم
یونگی:اینم خیل تند بود
جیمین:سلام بچها چیشده
جیسو :ل..لطفا نگین بهشون(اروم گف)
لیسا:اره خواهش میکنیم(اروم گف)
کوک:باشه ولی اگر یبار دیکه بخاین به این دوتا دختر آسیب بزنین ما میدونیمو یونگی
اونا:باشه ...
یونگی:سلام
کوک:جیمین شیییی سلام هیونگم
سومین:سلام جیمینییی
ا/ت:سلام جیمین
.....
ادامع دارد...
سومین:او...اوکی
بلند میشن لباساشونو عوض میکنن....
و میرن پایین...
کوک:صب بخیر زن داداش
و صبح بخیر داش
یونگی:صب شما دوتا هم بخیر
سومین:صب بخیر
ا/ت:صبح بخیر
میرن پیاده روییی
و جیسو و لیسا هم از اتاقا اومد پایین....
جیسو:خب لیسا بیا اب پرتقالارو درست کنیم....
لیسا:خب برایه سومینو میخوام انقدر شور شور کنم حالش بد بشه خب
جیسو:باشه منم برایه ا/ت توش فلفل میریزم
لیسا:اوکی بعدش درست میکنن برایه کوک اینا هم درست میکنن...
جیسو:خب برایه سومینو بگیر دست چپت و و برایه کوک هم دست راستت منم همینکارو میکنم برایه ا/ت دست چپ برا یونگی دست راست...
لیسا:اوکی
چند ساعت میمون ک اونا برمیگردن...
کوک:سلام
یونگی:های
سومین:صب بخیر
ا/ت:سیلام
لیسا:سلام سلاپ صبحتون بخیر
جیسو:صبحتون بخیر بیاین اب پرتقال درست کردیم ما تورویم شماهم بخوریین
یونگی:اوکی...
لیسا:بیا کوک دست راستشو میبره سمت کوک
کوک:من اونیکیرو میخوام خوشرنگ تره یه (نیش خند میزنه براش فهمیده بود چه نقشه ای دارن)
لیسا:آم کوک چ...چ..چه فرقی داره همینو بگیر
سومین:یهو دست راستو ازش میگیره لیساهم مجبور میشه بده به کوک سمت چپیو.
جیسو :بیا یونگی سمت چپ مال تو ا/ت سمت راستم برا تو (ایشون جواس نبود برعکس داد😂)
سومین:اوم خوشمزس ممنون
کوک:به به لیسا خانم زحمت کشیدی(تا اخر نخورد فقط یه قُلبه کوچولو خورد)
لیسا:با خجالتی و متاسف بودن نیگا کرد
یونگی:جیسو جون فک کنم لیوانارو اشتباه دادی نیشخند
جیسو:چ...چییی؟
ا/ت:چیمیگی یونگی؟
کوک:این دوتا خانم قرار بود سر به سر شما بزارن ک من فهمیدم و لیوانی قرار بود لیسا بده به سومینو گرفتم جیسو هم مثه اینکه حواسش نبود برعکس داد لیوانارو چپیه برا تو بود راستیه برا یونگی
ا/ت:واده فاک شما دوتا مریضین
جسو و لیسا :ساکت بودن و با خجالتی نگا میکردن
سومین:اوه مای گاش حداقل میومدین به ما تنهایی بدین گیر نیوفتین(قیافشو اینطوری کرد😐)
کوک:سومین خیلی شور بود خوب شد نخوردی فک کنم کلا اب نمک داد دستم
یونگی:اینم خیل تند بود
جیمین:سلام بچها چیشده
جیسو :ل..لطفا نگین بهشون(اروم گف)
لیسا:اره خواهش میکنیم(اروم گف)
کوک:باشه ولی اگر یبار دیکه بخاین به این دوتا دختر آسیب بزنین ما میدونیمو یونگی
اونا:باشه ...
یونگی:سلام
کوک:جیمین شیییی سلام هیونگم
سومین:سلام جیمینییی
ا/ت:سلام جیمین
.....
ادامع دارد...
۹.۱k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.