مرا عمری به دنبالت کشاندی

مــــــــرا عـــمری به دنبالـــت کشاندی

ســــــرانجامم به خــــــاکستر نشاندی

ربـــودی دفـــــــــــتر دل را و افســـوس

که ســــطری هم از این دفتر نخــواندی

گرفتـــــم عـــاقبت دل بر مــنت سوخت

پــــس از مرگم سرشکی هم فشاندی

گذشـــــت از مـــن ولـــی آخر نگــفتی

که بعـــد از مـــن به امــید که ماندی.
دیدگاه ها (۱)

تقویم را دوست ندارمروزهای تنها بودن راروزهای بی تو ماندن ران...

بگذار،تا دست هایت،همیشه سبز باشد،...برای بهارهمیشه لانه باشد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط