من و ملاقات با BTS
من و ملاقات با BTS
part«۱۱»
سوسانو : بریم؟
من : بدون خدافظی ؟
سوسانو : نه خب نمیشه
من : بیا بریم بالا
سوسانو : تو برو خدافظی کن بیا
یهو نامجون اومد
گفت : های خوبی ؟ بیا بالا
سوسانو : های مرسی نه ممنون نمیام
نامجون : سوریون بیا بالا هم تو هم این دوست لجبازت
من : باش الان میایم بیا بریم سوسانو
سوسانو : اوووووف بریم
رفتیم بالا
سوسانو : ووووییییی
من : چی شده ؟
سوسانو : سوریون تو خجالت نمیکشی ؟
من : بابا اعضا که خیلی خوبن چه خجالتی
جلو در رسیدیم جیهوپ درو باز کرد
سوسانو همینطور ماتش برده بود چند دقیقه سکوت بود
من : ای بابا پاهام درد گرفتند ایستادم سلام
جیهوپ : عه یادم رفت سلام خوبید ؟
سوسانو : م م م م ممنون
جیهوپ : موش زبونتو خورده؟
من : یکم استرس گرفت شما رو دید مثل من که اولین بار شما رو دیدم
سوسانو گریه اش اومد
من هم بغلش کردم و گفتم : چی شد سوسانو مگه تو ندیده بودی اعضا رو چرا الان احساسی شدی ؟
سوسانو : نمیدونم چرا
شوگا : اوخی 🥺 چه دوستی باهم هستین
من : خو بیا تو
جیهوپ : آنیونگ ( در زبان کره ایی به معنای سلام است ☺️البته آنی یاسو هست که خودی اینطوری میگیم 🙂)
من : سلام
سوسانو : سلام ، سوریون زودتر آماده شو باید بریم مامانت داره میرسه
من اشک تو چشمام جمع شد نخواستم کسی متوجه بشه گفتم : میرم آماده بشم و رفتم اتاق
شوگا اومد تو
اشکامو سریع پاک کردم
من : شوگا برای چی اومدی داشتم لباس میپوشیدم
بغلم کرد و گفت : گریه نکن باز برگرد
من گریه ام گرفت و گفتم : شوگا دلم براتون خیلی تنگ میشه
شوگا : می تو
کوک اومد تو نشست بغل ما گفت : سوریون خیلی باهات خوش گذشت تو خیلی خوبی ولی ببین بهمون زنگ بزن خب ؟ ببین شب زنگ بزن خو ؟ و اینکه هر وقت کنسرت داشتیم حتما بیا خو؟
من : حتما میام کنسرت شماها و بهتون همین امشب زنگ میزنم
جیهوپ : کجایید ؟ عه اینجا هستید سوریون آماده
مات موند
اونم اومد بغل ما گفت : سوریون هم تو هم دوستت بهترین هستید
من : خوبی از شماها هست خیلی دوستتون دارم بچه ها
جین بلند داد زد و گفت : بچه ها ؟ کجایید ؟ عه
بقیه اومدن
سوسانو جلو در بود میگفت : چقدر سخته جدا شدن از بی تی اس چقدر سخته خدایی چقدر آرمی ها بی تی اس رو دوست دارن ببین تروخدا اوخی 🥺
شوگا : سوسانو بیا پیش ما
چند دقیقه گریه و زاری بود یهو جین گفت : بچه ها بس کنید بخندید شاد باشید سوریون بهمون زنگ میزنه دیگه مگه نه ؟ و اینکه هر وقت کنسرت داشتیم میاد
من : اره راست میگه بچه ها
تا اینکه مامانم زنگ زد
من : خب دیگه بهتره بریم
اعضا هم با ما اومدن و تا خونه ما اومدن و از هم خدافظی کردیم
سوسانو : دوباره میبینی اونا رو
من : اره راست میگی بهتره بریم تو
از زبان بی تی اس :
شوگا : خیلی خوب بود باز میاد پیش ما
جیهوپ : دخترای خوبی بودند
نامجون : دوباره میبینیم اونا
جین : برم شام درست کنم
✨پایان✨
part«۱۱»
سوسانو : بریم؟
من : بدون خدافظی ؟
سوسانو : نه خب نمیشه
من : بیا بریم بالا
سوسانو : تو برو خدافظی کن بیا
یهو نامجون اومد
گفت : های خوبی ؟ بیا بالا
سوسانو : های مرسی نه ممنون نمیام
نامجون : سوریون بیا بالا هم تو هم این دوست لجبازت
من : باش الان میایم بیا بریم سوسانو
سوسانو : اوووووف بریم
رفتیم بالا
سوسانو : ووووییییی
من : چی شده ؟
سوسانو : سوریون تو خجالت نمیکشی ؟
من : بابا اعضا که خیلی خوبن چه خجالتی
جلو در رسیدیم جیهوپ درو باز کرد
سوسانو همینطور ماتش برده بود چند دقیقه سکوت بود
من : ای بابا پاهام درد گرفتند ایستادم سلام
جیهوپ : عه یادم رفت سلام خوبید ؟
سوسانو : م م م م ممنون
جیهوپ : موش زبونتو خورده؟
من : یکم استرس گرفت شما رو دید مثل من که اولین بار شما رو دیدم
سوسانو گریه اش اومد
من هم بغلش کردم و گفتم : چی شد سوسانو مگه تو ندیده بودی اعضا رو چرا الان احساسی شدی ؟
سوسانو : نمیدونم چرا
شوگا : اوخی 🥺 چه دوستی باهم هستین
من : خو بیا تو
جیهوپ : آنیونگ ( در زبان کره ایی به معنای سلام است ☺️البته آنی یاسو هست که خودی اینطوری میگیم 🙂)
من : سلام
سوسانو : سلام ، سوریون زودتر آماده شو باید بریم مامانت داره میرسه
من اشک تو چشمام جمع شد نخواستم کسی متوجه بشه گفتم : میرم آماده بشم و رفتم اتاق
شوگا اومد تو
اشکامو سریع پاک کردم
من : شوگا برای چی اومدی داشتم لباس میپوشیدم
بغلم کرد و گفت : گریه نکن باز برگرد
من گریه ام گرفت و گفتم : شوگا دلم براتون خیلی تنگ میشه
شوگا : می تو
کوک اومد تو نشست بغل ما گفت : سوریون خیلی باهات خوش گذشت تو خیلی خوبی ولی ببین بهمون زنگ بزن خب ؟ ببین شب زنگ بزن خو ؟ و اینکه هر وقت کنسرت داشتیم حتما بیا خو؟
من : حتما میام کنسرت شماها و بهتون همین امشب زنگ میزنم
جیهوپ : کجایید ؟ عه اینجا هستید سوریون آماده
مات موند
اونم اومد بغل ما گفت : سوریون هم تو هم دوستت بهترین هستید
من : خوبی از شماها هست خیلی دوستتون دارم بچه ها
جین بلند داد زد و گفت : بچه ها ؟ کجایید ؟ عه
بقیه اومدن
سوسانو جلو در بود میگفت : چقدر سخته جدا شدن از بی تی اس چقدر سخته خدایی چقدر آرمی ها بی تی اس رو دوست دارن ببین تروخدا اوخی 🥺
شوگا : سوسانو بیا پیش ما
چند دقیقه گریه و زاری بود یهو جین گفت : بچه ها بس کنید بخندید شاد باشید سوریون بهمون زنگ میزنه دیگه مگه نه ؟ و اینکه هر وقت کنسرت داشتیم میاد
من : اره راست میگه بچه ها
تا اینکه مامانم زنگ زد
من : خب دیگه بهتره بریم
اعضا هم با ما اومدن و تا خونه ما اومدن و از هم خدافظی کردیم
سوسانو : دوباره میبینی اونا رو
من : اره راست میگی بهتره بریم تو
از زبان بی تی اس :
شوگا : خیلی خوب بود باز میاد پیش ما
جیهوپ : دخترای خوبی بودند
نامجون : دوباره میبینیم اونا
جین : برم شام درست کنم
✨پایان✨
- ۱۴۳
- ۲۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط