از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت

از دیدن رویت دل آیینه فرو ریخت
هر شیشه دلی طاقت دیدار ندارد

در هر شکن زلف گره‌گیر تو دامیست
این سلسله یک حلقهٔ بیکار ندارد

✍️صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۳)

با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولیسنگ را با چه زبانی به سخن واد...

خـرم آن لحظـه...که مشتاق به یاری برسد!✍️امیرخسرو دهلوی

.دنیا اگر به شیو‌ه‌ی چشم تو بودپهلو نمی‌گرفت بدین اضطراب. مح...

چون ابری از تشنج باران‌هاچون آسمانی از نفس فصل‌های گرمتا بی‌...

از دست عزیزان چه بگویم گله‌ای نیستگر هم گله‌ای هست، دگر حوصل...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط