*دردسرعشق🍷*
*دردسرعشق🍷*
پارت۹
باز هم میگم اونایی که دوس ندارن نخونن🚫🚫
و رفتن به سمت نجات دنیا(😂)
از شهر خا شدن
نامجون: وای چه جروج با شکوهی بود*ذوق
یونگی: چرا خرابش میکنی؟
نامجون: خب الان تموم شد دیه
یونگی: 🤦♂️...ما فقط پامونو از شهر بیرون گذاشتیم مردم دارن نگامون میکنن
نامجون: اوه..باشه باشه
*و دوباره فاز قهرمانی گرفت(😂)
یونگی: بسه واقعا خیلی خوب جمع کردی😒
نامجون: خب چکار کنم دیه؟
ا/ت:خفه شید...تا پاتونو گذاشتید بیرو آبرومو بردید حالا بعدا چکار میکنید🤦♀️
کوک: سبزی پاک میکنیم(😂)
ا/ت: دیشب تو شیشه خیار شور خوابیدی؟
کوک: آره والا جا نبود مجبور شدم برم تو شیشه خیار شور بخوابم
ا/ت:😐
کوک:😂
یونگی: بخفید دیه...بریم
ا/ت: باش بریم
*و رفت پسرا هم دنبالش رفتن
جیهوپ: اینجا کجاس؟ تا حالا نیومده بودم اینجا چیزی هم دربارش نشنیدم
نامجون: آره راست میگه اینجا کجاس؟نکنه گم شدیم؟😦
ا/ت:خفه...چرا اینقد حرف میزنین....خودم میدونم کجا میرم
جین: خب به ما هم بگو کجا میریم
ا/ت: دلم نمیخاد بگم
کوک: گِ گِ گِ گِ(خودتون میدونید دیه😂)
تو همین حرفا بودن که...
ا/ت: خب بسه...رسیدیم
نامجون: کجا؟
ا/ت: خونه خاله
جیهوپ: واو چه جایی اصلا خبر نداشتم اینجا کلبه هست
جیمین: ولی چرا اینقد داغونه؟
جیهوپ: آره راست میگه...مگه کسی اونجا زندگی نمیکنه؟
ا/ت: زندگی میکنه
جیهوپ: پس چرا اینقد کثیف و داغونه؟
ا/ت: خب..اون زیاد اهل تمیزی نیست
نامجون: خب بریم سنگ رو ازش بگیریم
ا/ت اول رفت به سمت کلبه و بغیه هم دنبالش رفتن....ا/ت در رو باز کرد
در:غغغغغغغغغ(صدا داد دگه خودتون میدونید چجوری صدا میده😁)
همه جا کثیف و داغون بود تار عنکبوت رو همه جا بود
جیهوپ: ایشش چه کثیفه اینجا...اوق🤮
نامجون: آره ولی باید تحمل کنی
جیهوپ: آخه بو خیلی بدی میده اینجا
نامجون: باید سنگ ها رو بگیریم
ا/ت با داد: کجایی؟
جیهوپ: اینجام
ا/ت: با تو نبودم
جیهوپ: پس با کی بودی همه مون اینجاییم که
ا/ت: میدونم اینجایی بیا بیرون من
ا/ت ام بیا
همه به اطراف نگاه میکردن
صدایی اومد: ا/ت تویی
ا/ت: اره بیا
یه موجود کوتوله و سبز از تاریکی یه گوشه اومد بیرون
موجود: ا/ت دلم برات تنگ شده بود* اومد طرف ا/ت و خواست بغلش کنه که
ا/ت شمشیرشو در آورد و گذاشت زیر گردن اون موجود
موجود: چ..چیکار میکنی؟
ا/ت: تلافی کار هایی که کردی...
موجود: من چکار کردم مگه؟
ا/ت: چکار نکردی...کدومشو بگم؟هوم؟؟
موجود: من هیچ کاری نکردم
ا/ت: وقتی بچه بودم یه کلید ازم گرفتی
موجود: آره...ولی اون به هیچ دردی نمیخورد
ا/ت: اون کلید مال یه صندوق پر از طلا بود
موجود: خب...اون طلا ها به درد تو نمیخورد
ا/ت: من دنبال طلا نیستم
موجود: پس چی میخای؟
پارت۹
باز هم میگم اونایی که دوس ندارن نخونن🚫🚫
و رفتن به سمت نجات دنیا(😂)
از شهر خا شدن
نامجون: وای چه جروج با شکوهی بود*ذوق
یونگی: چرا خرابش میکنی؟
نامجون: خب الان تموم شد دیه
یونگی: 🤦♂️...ما فقط پامونو از شهر بیرون گذاشتیم مردم دارن نگامون میکنن
نامجون: اوه..باشه باشه
*و دوباره فاز قهرمانی گرفت(😂)
یونگی: بسه واقعا خیلی خوب جمع کردی😒
نامجون: خب چکار کنم دیه؟
ا/ت:خفه شید...تا پاتونو گذاشتید بیرو آبرومو بردید حالا بعدا چکار میکنید🤦♀️
کوک: سبزی پاک میکنیم(😂)
ا/ت: دیشب تو شیشه خیار شور خوابیدی؟
کوک: آره والا جا نبود مجبور شدم برم تو شیشه خیار شور بخوابم
ا/ت:😐
کوک:😂
یونگی: بخفید دیه...بریم
ا/ت: باش بریم
*و رفت پسرا هم دنبالش رفتن
جیهوپ: اینجا کجاس؟ تا حالا نیومده بودم اینجا چیزی هم دربارش نشنیدم
نامجون: آره راست میگه اینجا کجاس؟نکنه گم شدیم؟😦
ا/ت:خفه...چرا اینقد حرف میزنین....خودم میدونم کجا میرم
جین: خب به ما هم بگو کجا میریم
ا/ت: دلم نمیخاد بگم
کوک: گِ گِ گِ گِ(خودتون میدونید دیه😂)
تو همین حرفا بودن که...
ا/ت: خب بسه...رسیدیم
نامجون: کجا؟
ا/ت: خونه خاله
جیهوپ: واو چه جایی اصلا خبر نداشتم اینجا کلبه هست
جیمین: ولی چرا اینقد داغونه؟
جیهوپ: آره راست میگه...مگه کسی اونجا زندگی نمیکنه؟
ا/ت: زندگی میکنه
جیهوپ: پس چرا اینقد کثیف و داغونه؟
ا/ت: خب..اون زیاد اهل تمیزی نیست
نامجون: خب بریم سنگ رو ازش بگیریم
ا/ت اول رفت به سمت کلبه و بغیه هم دنبالش رفتن....ا/ت در رو باز کرد
در:غغغغغغغغغ(صدا داد دگه خودتون میدونید چجوری صدا میده😁)
همه جا کثیف و داغون بود تار عنکبوت رو همه جا بود
جیهوپ: ایشش چه کثیفه اینجا...اوق🤮
نامجون: آره ولی باید تحمل کنی
جیهوپ: آخه بو خیلی بدی میده اینجا
نامجون: باید سنگ ها رو بگیریم
ا/ت با داد: کجایی؟
جیهوپ: اینجام
ا/ت: با تو نبودم
جیهوپ: پس با کی بودی همه مون اینجاییم که
ا/ت: میدونم اینجایی بیا بیرون من
ا/ت ام بیا
همه به اطراف نگاه میکردن
صدایی اومد: ا/ت تویی
ا/ت: اره بیا
یه موجود کوتوله و سبز از تاریکی یه گوشه اومد بیرون
موجود: ا/ت دلم برات تنگ شده بود* اومد طرف ا/ت و خواست بغلش کنه که
ا/ت شمشیرشو در آورد و گذاشت زیر گردن اون موجود
موجود: چ..چیکار میکنی؟
ا/ت: تلافی کار هایی که کردی...
موجود: من چکار کردم مگه؟
ا/ت: چکار نکردی...کدومشو بگم؟هوم؟؟
موجود: من هیچ کاری نکردم
ا/ت: وقتی بچه بودم یه کلید ازم گرفتی
موجود: آره...ولی اون به هیچ دردی نمیخورد
ا/ت: اون کلید مال یه صندوق پر از طلا بود
موجود: خب...اون طلا ها به درد تو نمیخورد
ا/ت: من دنبال طلا نیستم
موجود: پس چی میخای؟
۱۱.۰k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.