تو کنارم بودی

تو کنارم بودی...
و من چه میدانستم از گذر روزها
از گذشت فصل ها…
چه میدانستم بهار کی می آید
پاییز کی میرسد
زمستان کی میرود؟
چه می فهمیدم برگها کی میریزند
درخت ها کی شکوفه می دهند ؟
فقط خوش بودم
تمام روزها برایم قشنگ بود
و این تنها تکرار شدنی بود که خسته ام نمیکرد...
اصلا روزهای با تو بودن
مگر من این همه بزرگ شده بودم ؟
دخترکی بودم پر از شیطنت
که دلش میخواست از سر و کول زندگی بالا برود
اصلا نمیدانستم غصه چیست؟
گریه چیست و حسرت برایم بی معنی بود.
راستش …
بعضی رفتن ها
خیلی چیزها یاد آدم می دهد
رفتنت یکی از آنها بود...!
این روزها غصه میخورم
گاهی اشک میریزم
و حسرت دیگر برایم بی معنی نیست
مثلا فهمیده ام تمام روزها که قرار نیست قشنگ باشد ...
آدم در زندگی اش روزهای مسخره هم زیاد دارد
و فهمیدم این که تا حالا فکر می کردم
ایران یک کشور چهار فصل است
کاملا اشتباه بوده
حالا که خوب دقت می کنم
می بینم اینجا دو فصل بیشتر ندارد
زمستان هایی بسیار سرد …
و پاییزهایی که بی نهایت شب دارد !!!

#فرشته_رضایی
دیدگاه ها (۱۲)

مـــن از خــوش‌بــاوری در پیلــه‌ی خـــود . . .فکـــر مـی‌کـ...

کــه جهـــان . . .ذره بـــه ذره . . .غـــم غــوغـــای تـــــ...

کـــاش بـــودی هنـــوز و مـی دیــدی . . .در دلِ مـــن چــه ج...

منـــم . . .شبیـــه حضــوری کـــه هســـت . . .امـــا نیســـت...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

army_aa is talking:📜: سطر اول داستان ما....Part 6روزها از آن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط