فیک جونگ کوک
فیک جونگ کوک
*عشق پنهان *
صبح بیدار شدن و دیدم اون بی شعور هنوز خوابه و لخته به خودم نگاه کردم و دیدم خودمم همینطور رفتم اب بخورم که بیدار شد
~سلام عشقم
-به من نگو عشقم (سر عشقم اداشو در اوورد)
مثل این که دیشب ادب نشدیااا؟؟ (کیوت)
-...
~چیه؟؟ باهام قهری عزیزم
(کیوت و سوالی)
-قهری و زهر مار مرتیکه اشغال دیشب نه راند باهام رفتی بعد میگی" قهری"؟؟
(ادا در اوورد)
از پشت بغلم کرد
~بیبیِ من تودیگه مال خودمی (هـ*ـات)
-از این لحاظ خوشحالم
~من بیشتررر
"لیا ویو"
داشتم به سرعت بهش وابسته میشدم
جلوی عاشقش شدن رو نمیتونستم بگیرم؛ بدون اون نمیتونستم تحمل کنم ولی مامان و بابام یه هفته دیگه میان
به اونا چی بگم؟؟ بگم مامان من عاشق کسی شدم که طرفدارش بودم؟؟ توی فکر بودم که گفت:
~بیبی صبحانه اماده ست
باشه ای گفتم و رفتم سمتمیز دیدم دوکبوکی درست کرده. خوردین و رفتیم لباس بپوشیم چون قرار بود منو با بی تی اس به عتوان دوس دختر معرفی کنه
هردو یه لباس مشکی پوشیدیم (عکسشو میزارم) و رفتیم به سمت بیگ هیت
رفتیم و من اعضارو دیدم و جیمین رو. اصلا به روم نیاووردم که میشناسمش
پس رفتم و باهمه اشنا شدن و گفتم:
-من کیم لیا هستم و از دیدنتون خوشبختم
اعضا: همچنین
جین: حالا خودمونیم کوکی رازت چیه؟؟
ادامه دارد...
دوستان گفتم نمیذارم ولی دلم براتون سوخت خیلی منتظر موندین.
به عنوان هدیه نظر انرزی بخش بزارین هرکی نظرش بهتر بود پیجش رو تبلیغ میکنم ❤️🔥❤️🔥😘😘😍😍🧃🧃
*عشق پنهان *
صبح بیدار شدن و دیدم اون بی شعور هنوز خوابه و لخته به خودم نگاه کردم و دیدم خودمم همینطور رفتم اب بخورم که بیدار شد
~سلام عشقم
-به من نگو عشقم (سر عشقم اداشو در اوورد)
مثل این که دیشب ادب نشدیااا؟؟ (کیوت)
-...
~چیه؟؟ باهام قهری عزیزم
(کیوت و سوالی)
-قهری و زهر مار مرتیکه اشغال دیشب نه راند باهام رفتی بعد میگی" قهری"؟؟
(ادا در اوورد)
از پشت بغلم کرد
~بیبیِ من تودیگه مال خودمی (هـ*ـات)
-از این لحاظ خوشحالم
~من بیشتررر
"لیا ویو"
داشتم به سرعت بهش وابسته میشدم
جلوی عاشقش شدن رو نمیتونستم بگیرم؛ بدون اون نمیتونستم تحمل کنم ولی مامان و بابام یه هفته دیگه میان
به اونا چی بگم؟؟ بگم مامان من عاشق کسی شدم که طرفدارش بودم؟؟ توی فکر بودم که گفت:
~بیبی صبحانه اماده ست
باشه ای گفتم و رفتم سمتمیز دیدم دوکبوکی درست کرده. خوردین و رفتیم لباس بپوشیم چون قرار بود منو با بی تی اس به عتوان دوس دختر معرفی کنه
هردو یه لباس مشکی پوشیدیم (عکسشو میزارم) و رفتیم به سمت بیگ هیت
رفتیم و من اعضارو دیدم و جیمین رو. اصلا به روم نیاووردم که میشناسمش
پس رفتم و باهمه اشنا شدن و گفتم:
-من کیم لیا هستم و از دیدنتون خوشبختم
اعضا: همچنین
جین: حالا خودمونیم کوکی رازت چیه؟؟
ادامه دارد...
دوستان گفتم نمیذارم ولی دلم براتون سوخت خیلی منتظر موندین.
به عنوان هدیه نظر انرزی بخش بزارین هرکی نظرش بهتر بود پیجش رو تبلیغ میکنم ❤️🔥❤️🔥😘😘😍😍🧃🧃
۲.۹k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.