گمشده در فضا

گمشده در فضا
p4

ماری: توی شهر یه خونه ای بود که از همه ی خونه ها بزرگ تر و قشنگ تر بود و منو به اونجا بردن که بعدا فهمیدم خونه ی رئیسشون بوده خونه ی رئیس خیلی خوب و قشنگ مهندسی و ساخته شده بود اتاق هایی به شکل لوزی و مکعب و راهرو هایی به شکل مارپیچ و تودرتو و چراغ هایی با رنگ قرمز داشت تقریبا مسیر زیادی رو در راهرو طی کرده بودیم ناگهان نور عجیبی دیدم که ظاهر می شد و بعد خیلی سریع ناپدید می شد زبان موجودات اطرافم رو متوجه نمی شدم اما موجودات فضایی منو راهنمایی می کردن از من می خواستن که همراهشون وارد اتاقی بشم از چیزی که می دیدم درجا خشکم زد موجودی با هشت چشم و هشت دست و پا دیدم که تاجی روی سرش گذاشته بود و به نظر میومد که پادشاه اوناست به من نزدیک شد چشماش قرمز شده بود و اعصبانیت از سراسر وجودش می بارید چشماشو به چشمام دوخته بود داشتم زهره ترک میشدم
ادامه دارد...
خمارئیییییییی
شرط: ۸ تا لایک
شرط کم گذاشتم اگه کم نوشتم ببخشید فردا امتحان دارم 😅❤❤
حمایت یادتون نره ❤❤🤍🤍💖
دیدگاه ها (۵)

... عکس لباس راحتیه ا/ت فیک خوناشام جذاب...

بچه ها اینو بد بگایین زیادی کصشعر میگه من بلاکش کردم که پست...

بچه ها از این به بعد دوباره هرکی دنبالم کنه دنبالش میکنم ولی...

بله اینم میزان علاقه های من به اینا ❤❤😅

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید پارت 30آرمیلااز قضا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط