فقیر محض رسیدم به پات محتاجم

فقیر محض رسیدم به پات محتاجم
تصدّقی که ز کل جهات محتاجم

غریق نفسم و در حال دست و پا زدنم
کسی نیامده بهر نجات محتاجم

سخن زیاد ولی حال عرض حاجت نیست
قلم که هست به قدری دوات محتاجم

مرا رفیق خودت کن به عافیت برسم
محل بده که به این التفات محتاجم

برای خلوتِ قبری که پیش رو دارم
به باقیات پر از صالحات محتاجم

برای رد شدنم از صراط می‎ترسم
برای رد شدنم از صراط محتاجم

نه این‎که ---- ----- ------ نیاز دارد
که من به دادن خمس و زکات محتاجم

لبم هوایی بوسیدن ضریح رضاست
تو شاهدی که به طعم نبات محتاجم

برای سفره‎ی افطار نان نمی‎خواهم
فقط به کاسه‎ای آب فرات محتاجم

به اقتدای تن شاه وقت جان دادن
کفن که هست به حصیر دهات محتاجم
دیدگاه ها (۱۰)

مسجد کوفه خداوند نگهدار تو بادکه دگر نشنوی آوای مناجات علی

اسرائیل باید از صفحه روزگار محو بشود امام...

عهد بستم که دگر یار تو باشم حتمابنده‎ی خوب و سزاوار تو باشم ...

یادشون گرامی روحشون شاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط