فقیر محض رسیدم به پات محتاجم
فقیر محض رسیدم به پات محتاجم
تصدّقی که ز کل جهات محتاجم
غریق نفسم و در حال دست و پا زدنم
کسی نیامده بهر نجات محتاجم
سخن زیاد ولی حال عرض حاجت نیست
قلم که هست به قدری دوات محتاجم
مرا رفیق خودت کن به عافیت برسم
محل بده که به این التفات محتاجم
برای خلوتِ قبری که پیش رو دارم
به باقیات پر از صالحات محتاجم
برای رد شدنم از صراط میترسم
برای رد شدنم از صراط محتاجم
نه اینکه ---- ----- ------ نیاز دارد
که من به دادن خمس و زکات محتاجم
لبم هوایی بوسیدن ضریح رضاست
تو شاهدی که به طعم نبات محتاجم
برای سفرهی افطار نان نمیخواهم
فقط به کاسهای آب فرات محتاجم
به اقتدای تن شاه وقت جان دادن
کفن که هست به حصیر دهات محتاجم
تصدّقی که ز کل جهات محتاجم
غریق نفسم و در حال دست و پا زدنم
کسی نیامده بهر نجات محتاجم
سخن زیاد ولی حال عرض حاجت نیست
قلم که هست به قدری دوات محتاجم
مرا رفیق خودت کن به عافیت برسم
محل بده که به این التفات محتاجم
برای خلوتِ قبری که پیش رو دارم
به باقیات پر از صالحات محتاجم
برای رد شدنم از صراط میترسم
برای رد شدنم از صراط محتاجم
نه اینکه ---- ----- ------ نیاز دارد
که من به دادن خمس و زکات محتاجم
لبم هوایی بوسیدن ضریح رضاست
تو شاهدی که به طعم نبات محتاجم
برای سفرهی افطار نان نمیخواهم
فقط به کاسهای آب فرات محتاجم
به اقتدای تن شاه وقت جان دادن
کفن که هست به حصیر دهات محتاجم
- ۵۷۸
- ۱۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط