ویوات:
ویوات:
یه مدت شده کوک خیلی سرد شده ما خیلی وقته باهم رابطه ای هم نداریم درسته اون مافیاس و کاراش زیاده اما خوب منم مهمم ما دوساله باهمیم اولین باره که داره اینجوری میکنه یکم شک دارم میخوام امروز برم برگردم وسایلشو البته میدونم بعدش تنبیه میشم اولین جا ماشینشو میگردم . ساعت ۵بود اون آمد خونه و گرفت خوابید آروم رفتم و تو ماشینو کشتم و یه چیزی پیدا کردم(اسمشو نمیگم خودتون بفهمید من دوست ندارم بگم) با تعجب نگاه کردم که مطمئن شم اما هیچی نگفتم برش داشتم و رفتم تو منتظر موندم بیدار بشه وقتی بیدار شد با چیزی که تو دستمم دید عصبی شد منتظر بود من حرف بزنم
ات:این چیه .؟
ات:برا دوستته؟
کوک:نه برا خودمه
کوک:من از همون اولم دوست نداشتم و فقط بازیچم بودی
کوک:الانم از خونم گم شو بیرون
ات:باشه میرم (خیلی سفت بدون گریه و بغض)
ویو ات
وسایلامو جمع کردم گذاشتم تو چمدون و رفتم پایین آروم آروم آوردمش پایین و سوار ماشینم شدم(بچها ات قبل کوک مستقل بوده)
وقتی داشتم میرفتم کوک گفت
کوک:امیدوارم دوباره تورو نبینم هـ...رزه
ات:وقتی پشیمون شدی اگه نگات کردم درسته
پرش زمانی به دوماه
یه مدت شده کوک خیلی سرد شده ما خیلی وقته باهم رابطه ای هم نداریم درسته اون مافیاس و کاراش زیاده اما خوب منم مهمم ما دوساله باهمیم اولین باره که داره اینجوری میکنه یکم شک دارم میخوام امروز برم برگردم وسایلشو البته میدونم بعدش تنبیه میشم اولین جا ماشینشو میگردم . ساعت ۵بود اون آمد خونه و گرفت خوابید آروم رفتم و تو ماشینو کشتم و یه چیزی پیدا کردم(اسمشو نمیگم خودتون بفهمید من دوست ندارم بگم) با تعجب نگاه کردم که مطمئن شم اما هیچی نگفتم برش داشتم و رفتم تو منتظر موندم بیدار بشه وقتی بیدار شد با چیزی که تو دستمم دید عصبی شد منتظر بود من حرف بزنم
ات:این چیه .؟
ات:برا دوستته؟
کوک:نه برا خودمه
کوک:من از همون اولم دوست نداشتم و فقط بازیچم بودی
کوک:الانم از خونم گم شو بیرون
ات:باشه میرم (خیلی سفت بدون گریه و بغض)
ویو ات
وسایلامو جمع کردم گذاشتم تو چمدون و رفتم پایین آروم آروم آوردمش پایین و سوار ماشینم شدم(بچها ات قبل کوک مستقل بوده)
وقتی داشتم میرفتم کوک گفت
کوک:امیدوارم دوباره تورو نبینم هـ...رزه
ات:وقتی پشیمون شدی اگه نگات کردم درسته
پرش زمانی به دوماه
۷.۷k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.