نام رمان : الهه ناپاک
نام رمان : الهه ناپاک
نویسنده : Doni.M کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه داستان :
- فکر نمی کردم یه روز توی این وضعیت ببینمت …
– آره .. آره .. درسته که من اون فرشته ی پاک نبودم … درسته که من اون الهه ای که دنبالش بودی نبودم … اما دوستت دارم لعنتی … هم تو رو … و هم آترا رو …
فریاد کشیدم :
– دیگه اسم اونو نیار .. می فهمی ؟ نمی خوام اسم ِ اونو از زبون تو بشنوم …!
+ خدآیا …
من مَردم … می دونم … اما …
گاهی مثل ِ دختر بچه ی چهار ساله ای که عروسک ِ مو طلایی اش رو گم کرده ، می خوام بزنم زیر گریه و هق هق کنم … دوست دارم گاهی اونقدر برای از دست رفته هام شونه بلرزونم که لرزش ِ زانوهام حس نشه …
من ِ مَرد … یه روزی کوه درد می شم و از زمین و زمان بیزار … تنها چیزی که نیاز دارم ، یه دل سیر گریه اس …
www.98ia.com
nafas
نویسنده : Doni.M کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه داستان :
- فکر نمی کردم یه روز توی این وضعیت ببینمت …
– آره .. آره .. درسته که من اون فرشته ی پاک نبودم … درسته که من اون الهه ای که دنبالش بودی نبودم … اما دوستت دارم لعنتی … هم تو رو … و هم آترا رو …
فریاد کشیدم :
– دیگه اسم اونو نیار .. می فهمی ؟ نمی خوام اسم ِ اونو از زبون تو بشنوم …!
+ خدآیا …
من مَردم … می دونم … اما …
گاهی مثل ِ دختر بچه ی چهار ساله ای که عروسک ِ مو طلایی اش رو گم کرده ، می خوام بزنم زیر گریه و هق هق کنم … دوست دارم گاهی اونقدر برای از دست رفته هام شونه بلرزونم که لرزش ِ زانوهام حس نشه …
من ِ مَرد … یه روزی کوه درد می شم و از زمین و زمان بیزار … تنها چیزی که نیاز دارم ، یه دل سیر گریه اس …
www.98ia.com
nafas
۸.۱k
۱۶ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.