★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت پنج...
×مستر تهیونگی خیلی خوشحالم میبینمتون !
_منو مستر صدا نکن من صاحبت نیستم.
×اما مستر کریسی گفتن که باید شمارو مستر صدا کنم و جونگکوکی به حرف...
یه قدم بلند به سمت جونگکوک ورداشت و به موازات هایبرید سفید روبروش به در چسبیده شد.
_برای من ادای هایبرید های تربیت شده و تحت کنترل رو درنیار توله سگ!
هرکی تو رو نشنلسه من یکی خوب میشناسمت که چه آتیش پاره ی سرکش دردسر ساز هستی.
جونگکوک تک خنده شیطونی کرد و سرشو روی شونش خم کرد و بالاخره چشاش رنگ و حالت لوند و خاص و دلبرانه ایی که تهیونگ به خوبی باهاش آشنایی داشت رو گرفت !
×انقدر دلت برام تنگ شده بود تهیونگی؟!
تهیونگ چشاشو چرخوند و به انگشت جونگکوک نگاه کرد که داشت روی سینش به صورت دایره وار حرکت میکرد.
×اگه میدونستم انقدر دلت برام تنگ شده زودتر میومدم پیشت تهیونگی!
تهیونگ مچ جونگکوک رو گرفت و کنار فرستاد.
_حد خودتو بدون توله سگ!عمرا بزارم سناریوی دفعه قبلو دوباره تکرار کنی ، پس تمام این دوروز مث یه هایبرید خوب میخوری و میخوابی و به پر و پای من نمیپیچی وگرنه قسم میخورم این سری عمرا بزارم جونگکوک پات سالم از این در بره بیرون . فهمیدی؟
از لای دندوناش توی صورت شیری رنگش غرید و به محض تموم شدن حرفش ازش جدا شد و راهشو تا اتاق خوابش ادامه داد و درو پشت سرش کوبید . خودشو روی تخت انداخت تا برای ثانیه ای هم که شده آروم بگیره ....
ادامه دارد....
پارت پنج...
×مستر تهیونگی خیلی خوشحالم میبینمتون !
_منو مستر صدا نکن من صاحبت نیستم.
×اما مستر کریسی گفتن که باید شمارو مستر صدا کنم و جونگکوکی به حرف...
یه قدم بلند به سمت جونگکوک ورداشت و به موازات هایبرید سفید روبروش به در چسبیده شد.
_برای من ادای هایبرید های تربیت شده و تحت کنترل رو درنیار توله سگ!
هرکی تو رو نشنلسه من یکی خوب میشناسمت که چه آتیش پاره ی سرکش دردسر ساز هستی.
جونگکوک تک خنده شیطونی کرد و سرشو روی شونش خم کرد و بالاخره چشاش رنگ و حالت لوند و خاص و دلبرانه ایی که تهیونگ به خوبی باهاش آشنایی داشت رو گرفت !
×انقدر دلت برام تنگ شده بود تهیونگی؟!
تهیونگ چشاشو چرخوند و به انگشت جونگکوک نگاه کرد که داشت روی سینش به صورت دایره وار حرکت میکرد.
×اگه میدونستم انقدر دلت برام تنگ شده زودتر میومدم پیشت تهیونگی!
تهیونگ مچ جونگکوک رو گرفت و کنار فرستاد.
_حد خودتو بدون توله سگ!عمرا بزارم سناریوی دفعه قبلو دوباره تکرار کنی ، پس تمام این دوروز مث یه هایبرید خوب میخوری و میخوابی و به پر و پای من نمیپیچی وگرنه قسم میخورم این سری عمرا بزارم جونگکوک پات سالم از این در بره بیرون . فهمیدی؟
از لای دندوناش توی صورت شیری رنگش غرید و به محض تموم شدن حرفش ازش جدا شد و راهشو تا اتاق خوابش ادامه داد و درو پشت سرش کوبید . خودشو روی تخت انداخت تا برای ثانیه ای هم که شده آروم بگیره ....
ادامه دارد....
۲.۵k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.