دلم آرامشی می خواهد

دلم آرامشی می خواهد
به اندازه خوردن یک فنجان چای کوتاه
یا به اندازه قدم زدن
روی سنگ فرش خیس پیادرو طولانی
فرقی نمی کند فقط
آن لحضه را می خواهم
آن لحضه که تمام سلول های بدنم
آرام میگیرند
دیدگاه ها (۴)

در من بوی‌ دارچیندر تو عطر بهار نارنجبیا دست در دست همقدم بز...

بهار را ببینچگونه از خود می تکاند ، برگ های فرسوده راتو هم ج...

رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است که خبر می‌آرند، از گل واشده دورت...

از تو فروردینی ترهیچ کسی نیست ...حتی بهار همبه خاطر توجوانه ...

...آذرماه، چه زود آمدیی؟ با آن نفس‌های سردبا خودت خاطره‌ها ر...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط