روایت بچههای مردم

#روایت | بچه‌های مَردم

🥀 مادرش یکی دو ماهی می‌شد به رحمت خدا رفته بود، از وقتی مادرش رو از دست داده بود خیلی دلتنگی‌هایش زیاد شده بود، چند شب قبل شهادتش تو پادگان روضه اربعین گرفته بودیم هی میگفت حاجی به مداح بگو‌ روضه حضرت زهرا س بخونه،،،

آخرین بار که دیدمش یک ربع قبل شهادتش بود تو بوکمال سوریه، التهاب عملیات خوابیده بود نشسته بود رو پله یکی ازین خونه های سوری داشت با موبایلش روضه حضرت زهرا گوش می‌داد
یک ربع بعد وقتی رفت پیکر چندتا از شهدا رو برگردونه یه خمپاره شصت زدن کنارش از ناحیه پهلو به شهادت رسید.


شهید مدافع حرم علیرضا جیلان


هیئت جوانان بنی هاشم (ع)
#شهید
#شهدا
#شهیدانه
#مدافعان_حرم
#ایران
#جمهوری_اسلامی_ایران
دیدگاه ها (۲)

🗓 دوشنبه ۲۸ آذر (۲۴ جمادی الاول)📿 صد مرتبه «یا قاضیَ الحاجات...

#روایت | بچه‌های مَردم ✍رفیقش تعریف میکرد بچه بودیم تو روستا...

🗓 یک‌شنبه ۲۷ آذر (۲۳ جمادی الاول)📿 صد مرتبه «یا ذَالْجَلالِ ...

آغاز و سرآغاز به نامشعالم به کلامشعاشق به کمالششد گل به جمال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط