غزلی زیبا از حضرت مولانا

غزلی زیبا از حضرت مولانا
تقدیم شما عزیزان

نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردنده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
دیدگاه ها (۸)

عشق ، اتفاق ـست که می افتـدگاهی پُر شتاب ،مثل گلوله ای ناغاف...

به کوهبه دشتبه بیایان به باغ همسایه به هر کجا قدم گذاشتمیکی ...

سخت ترین کار این است که :منطقی رفتار کنی، درحالی که احساسات ...

برای زن‌هامیوه چیدن از شاخه هایِ بلندلذتِ خاصی داردبرایِ همی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط