زخم ها بسیار اما نوشداروها کم است

زخم ها بسیار اما نوشداروها کم است
دل که می گیرد تمام سِحر و جادوها کم است

هر نسیمی با خودش بوی تو را آورده است
بادها فهمیده اند اعجاز شب بوها کم است

بیشتر از من طلب کن عشق ! من آماده ام
خواهش پرواز کردن از پرستوها کم است

از سمرقند و بخارا می شود آسان گذشت
دیگر این بخشش برای خال هندوها کم است

عاشقم ! یعنی برای وصف حال و روز من
هرچه فال خواجه و دیوان خواجوها کم است

من همین امروز یا فردا به جنگل می زنم
جرأت دیوانگی در شهر ترسوها کم است !
دیدگاه ها (۱)

دوستان عزیزم لطفا واسه ی شرایط الانم دعا کنیدتوی دو راهی سخت...

گر از این منزل ویران به سوی خانه رومدگر آن جا که روم عاقل و ...

هی نکن گریه ، نکش آه ! دلم می شکندمن به آسانی ِ یک کاه ، دل...

امشب که حضور یار جان افروزستبختم به خلاف دشمنان پیروزستگو شم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط