پارت سی و دوم کیوت جذاب
پارت سی و دوم کیوت جذاب
..................................
کوک: اما...
جیمین: مهم نیست مهم اینه کع من تورو پیدا کردم
کوک: هیونگگگگ ( با گریه میره بغل جیمین )
ات: درست فهمیدم شما دوتا برادرین؟
جیمین و کوک: اوهوم ( همزمان )
ات: خب حالا من مال کدومتونم؟
جیمین: معلومه که من
کوک: چی این دوست دخترتع؟
جیمین: ارع ولی چرا دزدیدیش
کوک: بیخیال من که نمیدونستم این کیوت خانم زن داداشمه ( دستاشو باز میکنه و ات میپره بغلش )
جیمین: اصلنم حسودیم نشد
ات و کوک:(خنده)
کوک ویو *
باورم نمیشع که برادرم زندست اما.... من حس میکنم عاشق ات هستم ولی اون دوست دختر برادرمه
ات ویو *
کوک ادم خیلی کیوتیه مثل جیمین ( حواسش نبود و اینو بلند گفت )
کوک: امم واقعا اینطور فکر میکنی ( ذوق کرده )
ات ویو *
وای شت بلند گفتم که خاستم یکم جیمین حسودی کنه برای همین گفتم
ات: اره کوک جونممممم تو خیلی کیوتییی
کوک: مرسییی ات جونیییی
جیمین: یاااا
ات: حسودی کردی نه؟
جیمین: نخیر
ات: عه باشه
رفتم کوک رو بغل کردمو لپشو بوس کردم فقط بخاطر اینکه جیمین اعتراف کنه حسودی کرده
کوک ویو:
اومد و لپمو بوس کرد قلبم داشت از جا در میومد لباش انقد نرم بود که لپم قلقکش اومدد وایی خودااا ( پسرم لبای من نرم تره 🗿🤣 )
جیمین:( کمر ات رو میگیره و میچسبونه به خدش و میگه ) باشه من حسودی کردم
ات؛ هوراااا میدونستم
کوک: ببینااا بسه دیگه سینگل گیر اوردید؟(بیا منو بگیر سینگل نمونی)
ات و جیمین: باشه (خنده)
خماریییی ❤️
بچه ها باید بگم که از این به بعد ممکنه یکم فقط یکمممم دیر به دیر بزارم چون باید ازمون فنی حرفه ای بدم و مدرک نقاشیمو بگیرمم و استرس دارممممم ❤️
شرط: ۱۰ لایک ۱۰ کامنت ❤️
..................................
کوک: اما...
جیمین: مهم نیست مهم اینه کع من تورو پیدا کردم
کوک: هیونگگگگ ( با گریه میره بغل جیمین )
ات: درست فهمیدم شما دوتا برادرین؟
جیمین و کوک: اوهوم ( همزمان )
ات: خب حالا من مال کدومتونم؟
جیمین: معلومه که من
کوک: چی این دوست دخترتع؟
جیمین: ارع ولی چرا دزدیدیش
کوک: بیخیال من که نمیدونستم این کیوت خانم زن داداشمه ( دستاشو باز میکنه و ات میپره بغلش )
جیمین: اصلنم حسودیم نشد
ات و کوک:(خنده)
کوک ویو *
باورم نمیشع که برادرم زندست اما.... من حس میکنم عاشق ات هستم ولی اون دوست دختر برادرمه
ات ویو *
کوک ادم خیلی کیوتیه مثل جیمین ( حواسش نبود و اینو بلند گفت )
کوک: امم واقعا اینطور فکر میکنی ( ذوق کرده )
ات ویو *
وای شت بلند گفتم که خاستم یکم جیمین حسودی کنه برای همین گفتم
ات: اره کوک جونممممم تو خیلی کیوتییی
کوک: مرسییی ات جونیییی
جیمین: یاااا
ات: حسودی کردی نه؟
جیمین: نخیر
ات: عه باشه
رفتم کوک رو بغل کردمو لپشو بوس کردم فقط بخاطر اینکه جیمین اعتراف کنه حسودی کرده
کوک ویو:
اومد و لپمو بوس کرد قلبم داشت از جا در میومد لباش انقد نرم بود که لپم قلقکش اومدد وایی خودااا ( پسرم لبای من نرم تره 🗿🤣 )
جیمین:( کمر ات رو میگیره و میچسبونه به خدش و میگه ) باشه من حسودی کردم
ات؛ هوراااا میدونستم
کوک: ببینااا بسه دیگه سینگل گیر اوردید؟(بیا منو بگیر سینگل نمونی)
ات و جیمین: باشه (خنده)
خماریییی ❤️
بچه ها باید بگم که از این به بعد ممکنه یکم فقط یکمممم دیر به دیر بزارم چون باید ازمون فنی حرفه ای بدم و مدرک نقاشیمو بگیرمم و استرس دارممممم ❤️
شرط: ۱۰ لایک ۱۰ کامنت ❤️
۴.۹k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.