چارلی چاپلین وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم و هرشب

چارلی چاپلین :وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم.
مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.
دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی.

````تقدیم به تمامی مادران ````
دیدگاه ها (۴)

حتما متن زیر را بخوانید...... #بسم_الله_الرحمن_الرحیم.✍ ا...

کمی تفکر.....

بخشی از وصیت نامه یک دانشمند بزرک.....کسی که در کشف لیزر و ب...

حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س)...قــــــــــــــــــــــــــ...

You must love me... P8

p⁸جین محکم بغلم کرد و سرمو محکم بوسید🐹 آخخخخخ فداتشمم خندیدی...

Police and lovePt7ویو بعد از جمع کردن و تمیز کردن خونه :جیسو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط