دکتر قلب من پارت ۱۱
قبل از اینکه فیک رو بخونید دو مطلب میگم
۱: بچه ها واسه من گاهی ویسگون میپره و اسلاید بعد رو واسم میاره وقتی اینجوری بشه هیچی از ویسگون واسم باز نمیشه یا باید چندساعت بگذره یااصلا یه روز و واسه همین ممکنه یه بار در روز بیام
۲: درمورد درخواستی های شما تقریبا ۹۹ درصد درخواستی ها رو گذاشتم اون ۱ درصد درخواستی های چندپارتی هستش دیدید فعلا نزاشتم میخوام بدونم چطوری بنویسم که هم طولانی نشه و هم جالب بشه پس معذرت میخوام اگه دیر میزارم
_______________
*پرش زمانی به فردا*
ویو ا/ت
امروز یه عمل دیگه هم دارم و بعدش یکی دیگه میمونه و من میتونم فراموشش کنم هورااااااا ولی اگه نتونم چی واییی نکنه واقعا عاشقش شدم و هوس نباشه اگه هوس بوده باشه و بهش بگم دوسش دارم و اونم قبول کنه بعد بفهمم هوس بوده چی اگه عاشقش بودم و بهش گفتم و ردم کرد چی وایییی نمیتونمممممم(ا/ت جان نفس عمیق بکش دم بازدم دمممممم بازدممممم. ا/ت: تو خفه)
که دیدم در زده شد ساعت رو نگاه کردم ۳ بود
ا/ت:بله
پ:خانم وقت عملتونه
ا/ت:باشه
*دیگه اون کارها پرش زمانی به دوساعت بعد*
بیدار شدم مثل همیشه تو اتاقم بودم بلند شدم و رفتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم خیلی زیبا بود
+کاشکی باطنت هم مثل ظاهر زیبا بود
در زده شد اجازه ی ورود رو دادم که دیدم هوپی اومده (هوپی؟؟؟؟؟؟؟😡)
_سلام بر خانم لی ا/ت(فامیلیش رو یادم رفته این بود؟😂)
+*خنده* سلام *لبخند*
_خوب تا الان همه چی به خوبی پیش رفته و جای نگرانی نیست و ۴ روز دیگه آخرین عملت رو انجام میدیم
+واقعا؟
_بله
+زود گذشت
_میگم خانم.....
+میشه بگی ا/ت اینجوری حس بدی میگیرم
_باشه خوب ا/ت میایی بریم بیرون؟
واتتتتتتتت
+جان؟
_خوب تو همیشه تو اتاقتی باید هوای تازه بخوری؟
+باشه
*بعد چندمین*
با جیهوپ رفتیم حیاط حس خیلی بود و قدم میزدیم
_ا/ت من باید یه چیزی رو بگم بیا یه جا بشینیم
+ب...باشه
نشستیم روی صندلی با حرفی که زد خشکم زد یعنی اون.......
۱: بچه ها واسه من گاهی ویسگون میپره و اسلاید بعد رو واسم میاره وقتی اینجوری بشه هیچی از ویسگون واسم باز نمیشه یا باید چندساعت بگذره یااصلا یه روز و واسه همین ممکنه یه بار در روز بیام
۲: درمورد درخواستی های شما تقریبا ۹۹ درصد درخواستی ها رو گذاشتم اون ۱ درصد درخواستی های چندپارتی هستش دیدید فعلا نزاشتم میخوام بدونم چطوری بنویسم که هم طولانی نشه و هم جالب بشه پس معذرت میخوام اگه دیر میزارم
_______________
*پرش زمانی به فردا*
ویو ا/ت
امروز یه عمل دیگه هم دارم و بعدش یکی دیگه میمونه و من میتونم فراموشش کنم هورااااااا ولی اگه نتونم چی واییی نکنه واقعا عاشقش شدم و هوس نباشه اگه هوس بوده باشه و بهش بگم دوسش دارم و اونم قبول کنه بعد بفهمم هوس بوده چی اگه عاشقش بودم و بهش گفتم و ردم کرد چی وایییی نمیتونمممممم(ا/ت جان نفس عمیق بکش دم بازدم دمممممم بازدممممم. ا/ت: تو خفه)
که دیدم در زده شد ساعت رو نگاه کردم ۳ بود
ا/ت:بله
پ:خانم وقت عملتونه
ا/ت:باشه
*دیگه اون کارها پرش زمانی به دوساعت بعد*
بیدار شدم مثل همیشه تو اتاقم بودم بلند شدم و رفتم از پنجره بیرون رو نگاه میکردم خیلی زیبا بود
+کاشکی باطنت هم مثل ظاهر زیبا بود
در زده شد اجازه ی ورود رو دادم که دیدم هوپی اومده (هوپی؟؟؟؟؟؟؟😡)
_سلام بر خانم لی ا/ت(فامیلیش رو یادم رفته این بود؟😂)
+*خنده* سلام *لبخند*
_خوب تا الان همه چی به خوبی پیش رفته و جای نگرانی نیست و ۴ روز دیگه آخرین عملت رو انجام میدیم
+واقعا؟
_بله
+زود گذشت
_میگم خانم.....
+میشه بگی ا/ت اینجوری حس بدی میگیرم
_باشه خوب ا/ت میایی بریم بیرون؟
واتتتتتتتت
+جان؟
_خوب تو همیشه تو اتاقتی باید هوای تازه بخوری؟
+باشه
*بعد چندمین*
با جیهوپ رفتیم حیاط حس خیلی بود و قدم میزدیم
_ا/ت من باید یه چیزی رو بگم بیا یه جا بشینیم
+ب...باشه
نشستیم روی صندلی با حرفی که زد خشکم زد یعنی اون.......
۸.۸k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.