موضوع :اگه برین رستوران
موضوع :اگه برین رستوران
شخصیت :دازای ☆چویا ☆اتسوشی ☆اکوتاگاوا☆رامپو ☆
دازای : کت و شلوار پوشیده _ توی رستوران خرچنگ سفارش میده _ باهات حرف می زنه _ تو هم خوشحالی از حرف زدن باهاش _ بعد از رستوران با هم میرین بیرون و می چرخین و کلی با هم حرف می زنین _
چویا : مث همیشه مست می کنه _توی رستوران مرغ سوخاری سفارش میده _موسیقی گوش میدین و می رقصی _ولی یکم بعد چون خسته میشه خوابش می بره و تو مجبوری ببریش خونه _
اکوتاگاوا : خیلی مهربون هس _ اول دسر سفارش میده _ توی رستوران ماهی سفارش میده _ برات گل خریده بود _خیلی با هم حرف زدین _بعد از رستوران تو رو می بره پشت بوم و با هم ستاره ها رو تماشا می کنین _
اتسوشی : خجالت کشیده _ برات نامه نوشته ولی می ترسه بهت بده _ نمیدونه سلیقه ات چیه به تو میگه چی توی منو انتخاب کنی _ آخرش مجبور میشه بهت میگه دوست دارع _
رامپو : توی رستوران کلی غذا سفارش میده _تو هم مجبوری همه رو بخوری _کلی باهم شوخی می کنین _بعد از رستوران مجبوری ببری اونو ایستگاه که بره خونه _
لایک کن دیگهههه🥲
شخصیت :دازای ☆چویا ☆اتسوشی ☆اکوتاگاوا☆رامپو ☆
دازای : کت و شلوار پوشیده _ توی رستوران خرچنگ سفارش میده _ باهات حرف می زنه _ تو هم خوشحالی از حرف زدن باهاش _ بعد از رستوران با هم میرین بیرون و می چرخین و کلی با هم حرف می زنین _
چویا : مث همیشه مست می کنه _توی رستوران مرغ سوخاری سفارش میده _موسیقی گوش میدین و می رقصی _ولی یکم بعد چون خسته میشه خوابش می بره و تو مجبوری ببریش خونه _
اکوتاگاوا : خیلی مهربون هس _ اول دسر سفارش میده _ توی رستوران ماهی سفارش میده _ برات گل خریده بود _خیلی با هم حرف زدین _بعد از رستوران تو رو می بره پشت بوم و با هم ستاره ها رو تماشا می کنین _
اتسوشی : خجالت کشیده _ برات نامه نوشته ولی می ترسه بهت بده _ نمیدونه سلیقه ات چیه به تو میگه چی توی منو انتخاب کنی _ آخرش مجبور میشه بهت میگه دوست دارع _
رامپو : توی رستوران کلی غذا سفارش میده _تو هم مجبوری همه رو بخوری _کلی باهم شوخی می کنین _بعد از رستوران مجبوری ببری اونو ایستگاه که بره خونه _
لایک کن دیگهههه🥲
۶۳
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.