اگر بین این سختی ها و مشکلات فرصت شد، می روم یقه ی دنیا ر
اگر بین این سختیها و مشکلات فرصت شد، میروم یقهی دنیا را میگیرم که آااای دنیای بی انصاف! تو یک عالمه حالِ خوب، به مردمِ سرزمینِ من بدهکاری...
اگر بین این سختیها و مشکلات فرصت شد، میروم یقهی غصهها را میگیرم و میپرسم از جانِ مردم این سرزمین چه میخواستید؟
اگر فرصت شد، کمپینهای زنجیرهایِ حالِ خوب میزنم توی تمام شهرها تا آدمهای غمگین، هر روز کمتر شوند.
اگر فرصت شد، درخت میکارم، همه جا، بین تمام جادهها، روی تمامِ بامها و زمین را آنقدر از رنگهای آبی و سبز، پر میکنم که سیاهیها در خلوتشان بمیرند... اگر فرصت شد، جلوی تمام مرگهای بیهوا، سقوط و سوختن و درد کشیدن را میگیرم... اگر فرصت شد، با تمام صاحبانِ قدرت جهان حرف میزنم و کاری میکنم که باهم در صلح باشند و نه هیچ سربازی ناگزیر به کشتن باشد و نه هیچ انسان بیگناهی ناگزیر به مردن!
اگر فرصت شد، پیچک فقر و بیعدالتی را از ریشه میخشکانم، گاندی میشوم و درس انسانیت میدهم، مادرترزا میشوم و درس مهربانی...
اگر بین اینهمه سختی و مشکلات فرصت شد، میشوم همان جادوگری که چوب جادوییاش را تکان داد و جهان را از حصار تاریک ناامیدی و درد، بیرون کشید... نرگس_صرافیان_طوفان
#خاص
اگر بین این سختیها و مشکلات فرصت شد، میروم یقهی غصهها را میگیرم و میپرسم از جانِ مردم این سرزمین چه میخواستید؟
اگر فرصت شد، کمپینهای زنجیرهایِ حالِ خوب میزنم توی تمام شهرها تا آدمهای غمگین، هر روز کمتر شوند.
اگر فرصت شد، درخت میکارم، همه جا، بین تمام جادهها، روی تمامِ بامها و زمین را آنقدر از رنگهای آبی و سبز، پر میکنم که سیاهیها در خلوتشان بمیرند... اگر فرصت شد، جلوی تمام مرگهای بیهوا، سقوط و سوختن و درد کشیدن را میگیرم... اگر فرصت شد، با تمام صاحبانِ قدرت جهان حرف میزنم و کاری میکنم که باهم در صلح باشند و نه هیچ سربازی ناگزیر به کشتن باشد و نه هیچ انسان بیگناهی ناگزیر به مردن!
اگر فرصت شد، پیچک فقر و بیعدالتی را از ریشه میخشکانم، گاندی میشوم و درس انسانیت میدهم، مادرترزا میشوم و درس مهربانی...
اگر بین اینهمه سختی و مشکلات فرصت شد، میشوم همان جادوگری که چوب جادوییاش را تکان داد و جهان را از حصار تاریک ناامیدی و درد، بیرون کشید... نرگس_صرافیان_طوفان
#خاص
۳.۴k
۲۷ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.