📚 افتاب در حجاب
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#ادامه_قسمت45
در همین آخرین سفر از مدینه ، پیش از اینکه پا به کوچه بگذارى ،...
قاسم دویده بود و پهلوى مرکبت کرسى گذاشته بود، عباس زانو بر زمین نهاده بود، على اکبر پرده کجاوه را نگاه داشته بود، حسین دست و بازو پیش آورده بود تا توآنچنانکه شایسته عقیله یک قبیله است ، بر مرکب سوار شدى.آرى ،... پیش از این دردانه بنى هاشم ، عزیز على و بانوى مجلله اهل بیت اینگونه بر مرکب مى نشست....
و اکنون هزاران چشم...
خیره و دریده مانده اند تا استیصال تو را ببینند... و براى استمداد ناگزیر تو، پاسخى از تحقیر یا تمسخر یا ترحم بیاورند.
خدا هیچ عزیزى را در معرض طوفان ذلت قرار ندهد.خدا هیچ شکوهمندى را دچار اضطرار نکند.امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء
چه کسى را صدا کردى ؟
از چه کسى مدد خواستى ؟آن کیست در عالم که خواهش مضطر را اجابت کند؟
هم او در گوشت زمزمه مى کند...
#ادامه_دارد...
♥️#ادامه_قسمت45
در همین آخرین سفر از مدینه ، پیش از اینکه پا به کوچه بگذارى ،...
قاسم دویده بود و پهلوى مرکبت کرسى گذاشته بود، عباس زانو بر زمین نهاده بود، على اکبر پرده کجاوه را نگاه داشته بود، حسین دست و بازو پیش آورده بود تا توآنچنانکه شایسته عقیله یک قبیله است ، بر مرکب سوار شدى.آرى ،... پیش از این دردانه بنى هاشم ، عزیز على و بانوى مجلله اهل بیت اینگونه بر مرکب مى نشست....
و اکنون هزاران چشم...
خیره و دریده مانده اند تا استیصال تو را ببینند... و براى استمداد ناگزیر تو، پاسخى از تحقیر یا تمسخر یا ترحم بیاورند.
خدا هیچ عزیزى را در معرض طوفان ذلت قرار ندهد.خدا هیچ شکوهمندى را دچار اضطرار نکند.امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء
چه کسى را صدا کردى ؟
از چه کسى مدد خواستى ؟آن کیست در عالم که خواهش مضطر را اجابت کند؟
هم او در گوشت زمزمه مى کند...
#ادامه_دارد...
۳.۷k
۲۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.