کسی هشدار نمیدهد

کسی هشدار نمی‌دهد
که محیط زیست ما پر شده از آدم‌هایی ،
که دیگر حاضر نیستند مانند قبل عشق بورزند ...
داستان پشت داستان
و در آخر وادار میشوی حق بدهی بهشان ...
عادت کنی به چرتکه توی دستشان
و ترکه‌ای که بر سر دلشان گرفته‌اند ...
کسی آمار تکلیف‌های بلاتکلیف ،
اعتماد‌های سلب شده ،
و آدم‌های ترسیده‌ی تنها را ندارد ...
کسی نمی‌ترسد از روحی که تشنه نوازش است
و به ارضاء جسمش قناعت می‌کند ...
و این ترسناک‌ترینِ نترسیدن‌هاست ‌‌...
#پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۱)

‌آواز عاشقانه‌ی ما در گلو شکستحق با سکوت بود، صدا در گلو شکس...

میدانم هر بار که از خانه بیرون میرویچشمانِ بسیاری هستند که ت...

تمامِ تو امشب با من نیستو من تمامِ تو را می خواهمتمام که نبا...

با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روَمآه ای شراب کهنه که در ساغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط