عشق زهرآلود:)
عشقزهرآلود:)
{ p¹ }
دختر زندگی خوبی رو تجربه میکرد ... بعد از اون همه درد .... بعد از اون همه رنج ... دوباره تونست به زندگیش برگرده ... به لطف یه کسی ... یه پسر تونست اون رو از خودکشی نجات بده و باعث شد دختر دوباره میلی به زندگی کردن داشته باشه .... دختر حتی وقتی از همه ناراحت تر .. غمگین تر .... و حتی عصبانی تر بود ... سعی میکرد که از زندیگش لذت ببره ..
اونها کنار هم شاد بودن ... پر از ذوق و شوق ... هیچ وقت همدیگه رو تنها نمیذاشتن ... ناراحتی هاشون ... شادی هاشون .. همیشه باهم بود ... دختر پسر رو خیلی دوست داشت و پسر هم همینطور ... ولی سرنوشت همینو براشون رقم زده بود ؟؟
.
.
.
یونگیاا..
_ جانم فرشته ..
میای فیلم ببینیم؟
_ حتما چاگیا ...
ساعت ¹¹:⁴⁰ شب بود .... ( از این به بعد به جای پسر/دختر از ات و یونگی یا شوگا استفاده میکنم )
خب چی ببینیم؟
_ هووم نمیدونم..
فیلم ترسناک ببینیم؟؟
_ اگه من اونموقع نبودم سکته میکردی دختر جون ... یه فیلم دیگه ببینیم به نظرم ..
پلیززز
_ خاا باشععع
خب چی ببینیم؟ جیغ ؟ داستان دو خواهر ؟ انابل ؟ چیی؟
_ میگن داستان دو خواهر قشنگه
باشهه
_ ولی مطمئنی میخوای ببینی؟
یونگیااا اگه ترسیدم به بغل گرم و نرم دوست پسرم پناه میبرم ..
_ اووه باشه ..
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
_ قشنگم تموم شد بریم بخوا ... چقدر زود خوابیدی فرشته ...
یونگی ات رو بلند کرد و به سمت اتاق مشترکشون رفت ... ات رو روی تخت قرار داد و خودش هم کنار تنها دلیل زندگیش دراز کشید ...
نظرتون؟ ادامه بدم؟
{ p¹ }
دختر زندگی خوبی رو تجربه میکرد ... بعد از اون همه درد .... بعد از اون همه رنج ... دوباره تونست به زندگیش برگرده ... به لطف یه کسی ... یه پسر تونست اون رو از خودکشی نجات بده و باعث شد دختر دوباره میلی به زندگی کردن داشته باشه .... دختر حتی وقتی از همه ناراحت تر .. غمگین تر .... و حتی عصبانی تر بود ... سعی میکرد که از زندیگش لذت ببره ..
اونها کنار هم شاد بودن ... پر از ذوق و شوق ... هیچ وقت همدیگه رو تنها نمیذاشتن ... ناراحتی هاشون ... شادی هاشون .. همیشه باهم بود ... دختر پسر رو خیلی دوست داشت و پسر هم همینطور ... ولی سرنوشت همینو براشون رقم زده بود ؟؟
.
.
.
یونگیاا..
_ جانم فرشته ..
میای فیلم ببینیم؟
_ حتما چاگیا ...
ساعت ¹¹:⁴⁰ شب بود .... ( از این به بعد به جای پسر/دختر از ات و یونگی یا شوگا استفاده میکنم )
خب چی ببینیم؟
_ هووم نمیدونم..
فیلم ترسناک ببینیم؟؟
_ اگه من اونموقع نبودم سکته میکردی دختر جون ... یه فیلم دیگه ببینیم به نظرم ..
پلیززز
_ خاا باشععع
خب چی ببینیم؟ جیغ ؟ داستان دو خواهر ؟ انابل ؟ چیی؟
_ میگن داستان دو خواهر قشنگه
باشهه
_ ولی مطمئنی میخوای ببینی؟
یونگیااا اگه ترسیدم به بغل گرم و نرم دوست پسرم پناه میبرم ..
_ اووه باشه ..
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
_ قشنگم تموم شد بریم بخوا ... چقدر زود خوابیدی فرشته ...
یونگی ات رو بلند کرد و به سمت اتاق مشترکشون رفت ... ات رو روی تخت قرار داد و خودش هم کنار تنها دلیل زندگیش دراز کشید ...
نظرتون؟ ادامه بدم؟
۲.۲k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.