اخرش بوسه نچیدم ای گل ازکنج لبت

اخرش بوسه نچیدم ای گل ازکنج لبت
اخرش بالا نرفت از بوسه های من تبت
اخرش دستم به گیسوی سیاهت نرسید
اخرش در آغوش خودم می کنم حبس ابدت
#اریو
دیدگاه ها (۴)

در ویرانه های غروبِ پیِ دلی میگردم که از من...

با تو من سلطان عالم میشوم بی تو اما من کمر خم میشوبا تو تا ...

صبح هادخیلِ نگاهت میشومو نمازِ عاشقی ات را باگره خوردندر پیچ...

با لبت بازی نڪن ،رقصش خزان سازد مرا ...دیده برلب چون نهم ،خو...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

پارت : ۳۰

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط