مگر نمیگویند که هر آدمی

مگر نمی‌گویند که هر آدمی
یک بار عاشق می‌شود؟
پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز می‌کنی
دل می‌بازم باز؟
چرا هر بار که از کنارم می‌گذری
نفست می کشم باز؟
چرا هربار که می‌خندی
در آغوشت در به در می شوم باز؟
چرا هر بار که تنت را کشف می‌کنم
تکه‌های لباسم بال درمی‌آورند باز؟
گل قشنگم
برای ستایش تو
بهشت جای حقیری ست
با همین دست‌های بی‌قرار
به خدا می رسانمت.



#عباس_معروفی
دیدگاه ها (۹)

تا دل به برم هوای دل‌بر داردافسانهٔ عشق دل‌بر از بر دارددل ر...

ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻣﮏ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﻣﻬﺠﻮﺭﻱﺯﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺰﺩﻳﮑﻴﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭﻱﻧﻲ ﻧﻲ ﻏﻠﻄ...

برای به یاد آوردن توبایدفراموشت کردبرای رسیدن به توباید از ت...

نکند آنکه به دریا زده امشب دل توستکه پریشان شده دریا و چنین ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط