برکه ی بخت من از ماهی دلمرده پر است

بازهم باغچه از غنچه ی پژمرده پر است
شهر، از مردم دلتنگ و دل آزرده پر است

گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست! چه غم
خاک این میکده از مست زمین خورده پر است

گیرم از قصه ی این غصه هم آگاه شدم
زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است

بی سبب نیست که یادآور تنهایی ها است
آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است

عشق حق داشت اگر تور نیانداخت به آب
برکه ی بخت من از ماهی دلمرده پر است
اما بعد...
از امروز تا بعد از اربعین این پیجم فعالیت نمیکنم... اگر هم فعالیتی باشه احتمالا در راستای همون ایام هست...
و بعد تر...
منو اینطور نبینید... این الهام یه زمانی دختری بود که صدای خنده هاش و برق نگاهش و امید توی قلبش میتونست به خیلیا امید بده تو زندگی...
من این نبودم...
و بعد ترتر...
من حرفهای نزده زیادی دارم که امسال با حسین‌(ع) بزنم... درد دلهای زیادی که تنها محرمشون دردانه خداست...
دیدگاه ها (۶)

شعرخوانی صابر خراسانی در رثای جناب مسلم

شب اول_روایت مسلم

نور عشق

گم بشی اما تو راه درست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط