دوباره نیمه شب است و خودت که می دانی
دوباره نیمه شب است و خودت که می دانی
من و خیال تو و این سکوت طولانی
شب است و بغض من و وحشت از نیامدنت
هزار فکر محال و خیال شیطانی
. خدا نکرده اگر عاشقش... زبانم لال!
مگر تو عاشق من...؟ هه... چه عشق ارزانی!
بدون تو چه کسی پس... مرا که بانویت ...
که حال و روز مرا... نه! تو هم نمی دانی...
خدا کند که همین لحظه پشت در باشی
نگو که پای دلش...نه! بگو نمی مانی!
شب است و مثل من از دست تو نمی گذرد
شبی که بی من و غم های من، تو خندانی
من و خیال تو و این سکوت طولانی
شب است و بغض من و وحشت از نیامدنت
هزار فکر محال و خیال شیطانی
. خدا نکرده اگر عاشقش... زبانم لال!
مگر تو عاشق من...؟ هه... چه عشق ارزانی!
بدون تو چه کسی پس... مرا که بانویت ...
که حال و روز مرا... نه! تو هم نمی دانی...
خدا کند که همین لحظه پشت در باشی
نگو که پای دلش...نه! بگو نمی مانی!
شب است و مثل من از دست تو نمی گذرد
شبی که بی من و غم های من، تو خندانی
۲.۰k
۰۴ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.