میدونی یه وقتایی هست

میدونی یه وقتایی هست؛
حرفام‌نمیاد،مثله همین الان،میخوام بگما،میخوام بنویسم،اما چیو،یه مغز پری که هیچی نمیتونم بیارم به زبون،
میدونی،یه وقتایی هست که دیگه نمیتونی حالتو بگی،دیگه نمیتونی حالتو توصیف کنی،نیازی به این کار نیست،به دردودل و اینا هم‌زیاد اعتقاد ندارم،آدما باید از درون خالی شن،
میدونی،من به زندگیم،راستش زندگیم که نه،به این نفس کشیدنم امیدوار نیستم،به آیندمم امیدوار نیستم،میدونی،من دیگه حتی به خودمم امیدوار نیستم.
<< واسه بنده خداهایی که گرفتار سیل شدن دعا کنید وضع خیلی خیلی بدی دارن امروز ک رفتم از نزدیک دیدم ی روستا تو محاصره #سیل یکی دیگه کامل زیر آب فقط خدا کمکشون کنه >>
دیدگاه ها (۴)

هنگامی که انگیزه و نیت اعمالتان عشق باشد، و زمانی که مقاومت ...

#ماروزی هزار بار میمیریم...تو آتیش اگه نسوزیم،دریا غرقمون می...

نقــــدر , نلعب , ؤنڪــسسب , نـٳآسس , ؤنخسسر , ؤنغــــــــــ...

یاد بگیریدمحکم بودن را قوی بودن را کوه و سنگ بودن را...لازمت...

خون آشام عزیز (66)

خون آشام عزیز (62)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط