اکیپ ایدل ها پارت دوازدهم
#اکیپ_ایدل_ها
#پارت_دوازدهم
#تهیونگ
الان چهار ماهه که هیچ کدوم از اعضای اکیپ رو ندیدم بخاطر مراسم ماما
بلاخره امروز دوباره همو میبینیم
حس میکردم تو این چند ماهیی که نمیبینمش عشقم کم و کم تر میشه ، اما کم تر نشد بلکه زیاد تر هم شد ، من عاشقش شده بودم ، عاشق اون دختر شکلاتی افسرده ، و نمیتونستم اون عشقو انکار کنم
خیلی خستم ، بخاطر ماما دیشب تا نصفه شب تو کمپانی بودیم
از امروز صبح هم تو کمپانی هستیم برای میکاپ و دیدن استایلیستلمون
بلاخره میکاپم بعد از چند ساعت تموم شد و وقتش بود لباسی که استایلیست بهم میده رو بپوشم
یه کت شلوار مشکی با پیرهن مشکی ، یه پوزخند زدم و باخودم گفتم: یعنی قراره چند نفر امشب با دیدنم عاشقم بشن و هوش از سرشون بره...
ههه...
همه سوار ماشین شدیم
نامجون بهمون گفت:بچه ها ما الان اون اکیپ خوب و خفن نیستیم ، ما الان گروه بی تی اس از بیگ هیت هستیم و اونا هم بلک پینک و توایس
ما اونا رو فقط داخل مراسم میبینیم نه بیشتر ، و هیچ رابطه دوستانه و عاشقانه ای بینمون نیست
اینا رو تا اخر مراسم اویزون گوشتون کنین
کوک نبینم رفتی پیش سانا و لیسا داری مسخره بازی در بیاری
کوک:باشهههههههه
از فرش قرمز با یه لبخند جذاب رد شدیم و وارد سالن شدیم ، امسال مراسم جوری نبود که همه دور یه میز بشینیم
باید کنار گروه های دیگه مینشستیم
اونجا بلک پینک رو دیدیم ، معلوم بود خوشحالن چون دوباره بعد از چند سال اومدن ماما
کوک که کلا حرف های نامجون یادش رفته بود رفت کنار لیسا نشست
ما هم مجبور شدیم پشت سرش رفتیم
کنار جیمین نشستم و منتظر شروع مراسم شدم
یهو یه دختر خیلی خوشگل و جذاب رو دیدم
واو ، چجوری اون دختر افسرده اینقدر خوشگل شده بود...
#پارت_دوازدهم
#تهیونگ
الان چهار ماهه که هیچ کدوم از اعضای اکیپ رو ندیدم بخاطر مراسم ماما
بلاخره امروز دوباره همو میبینیم
حس میکردم تو این چند ماهیی که نمیبینمش عشقم کم و کم تر میشه ، اما کم تر نشد بلکه زیاد تر هم شد ، من عاشقش شده بودم ، عاشق اون دختر شکلاتی افسرده ، و نمیتونستم اون عشقو انکار کنم
خیلی خستم ، بخاطر ماما دیشب تا نصفه شب تو کمپانی بودیم
از امروز صبح هم تو کمپانی هستیم برای میکاپ و دیدن استایلیستلمون
بلاخره میکاپم بعد از چند ساعت تموم شد و وقتش بود لباسی که استایلیست بهم میده رو بپوشم
یه کت شلوار مشکی با پیرهن مشکی ، یه پوزخند زدم و باخودم گفتم: یعنی قراره چند نفر امشب با دیدنم عاشقم بشن و هوش از سرشون بره...
ههه...
همه سوار ماشین شدیم
نامجون بهمون گفت:بچه ها ما الان اون اکیپ خوب و خفن نیستیم ، ما الان گروه بی تی اس از بیگ هیت هستیم و اونا هم بلک پینک و توایس
ما اونا رو فقط داخل مراسم میبینیم نه بیشتر ، و هیچ رابطه دوستانه و عاشقانه ای بینمون نیست
اینا رو تا اخر مراسم اویزون گوشتون کنین
کوک نبینم رفتی پیش سانا و لیسا داری مسخره بازی در بیاری
کوک:باشهههههههه
از فرش قرمز با یه لبخند جذاب رد شدیم و وارد سالن شدیم ، امسال مراسم جوری نبود که همه دور یه میز بشینیم
باید کنار گروه های دیگه مینشستیم
اونجا بلک پینک رو دیدیم ، معلوم بود خوشحالن چون دوباره بعد از چند سال اومدن ماما
کوک که کلا حرف های نامجون یادش رفته بود رفت کنار لیسا نشست
ما هم مجبور شدیم پشت سرش رفتیم
کنار جیمین نشستم و منتظر شروع مراسم شدم
یهو یه دختر خیلی خوشگل و جذاب رو دیدم
واو ، چجوری اون دختر افسرده اینقدر خوشگل شده بود...
۱۱.۷k
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.