آهوان را هر نفس از تیر ها فریادهاست

آهوان را هر نفس از تیر ها فریادهاست
لیک صحرا پر زِ بانگ خنده صیادهاست

گل به غارت رفت و چشم باغبان در خون نشست
بس که از جور خزان بر باغها بیداد هاست

غنچه ها بر باد رفت و نغمه ها خاموش شد
هر پر بلبل که بینی نقشی از آن یاد هاست

باغبان از داغ گل در خاک شد اما هنوز
های های زاریش در هوی هوی بادهاست

گونه ام گلرنگ و چشمم پرده پرده غرق اشک
لب فرو بستم ولی در سینه ام فریادهاست
..
#شعر #شاعری #شاعرانه #مشاعره #ادبیات #تک_بیت #شعرنو #غزل #دوبیتی #عاشقانه #دنیا #خدا #غمگین #عکسنوشته #فازسنگین #شاد #حافظ #سعدی #شمس #عطار #علیرضاآذر #مهدی_سهیلی #شهریار #فاضل_نظری #شیراز #کاشان #اصفهان #فال #محمدعلی_بهمنی
دیدگاه ها (۰)

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشودز دام خال سیاهش کسی رها نشودخ...

پشت هر پنجره باشم، نظرم خیره به تو ستدر نگاهم تو فقط منظره‌ی...

روزی برای عاشقان خسته از دنیاجای قرار ما زیارتگاه خواهد بود....

نیست در دیده ما منزلتی دنیا راما نبینیم کسی را که نبیند ما ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط