ای که برداشتی از شانه ی موری باریبهتر آن بود که دست از سر من...

من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاریکه هردو باورمان ...

خدا کند که کسی حالتش چو ما نشودز دام خال سیاهش کسی رها نشودخ...

آهوان را هر نفس از تیر ها فریادهاستلیک صحرا پر زِ بانگ خنده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط