از تو سرودن از تو نوشتن مرا به اوج آبی عشق می سپارد

از تو سرودن ،از تو نوشتن ،مرا به اوجِ آبیِ عشق می سپارد
واژه ها تاب وصف تو را ندارند
توان از تو گفتن را ندارند
وقتی تو فلسفه ی تقدیر، تفسیر سرنوشت، تعبیر احساس می شوی
دیگر تعریف عشق، به سهولتِ به تو اندیشیدن می ماند
تو تعریفِ بی تحریفِ عشقی
واژه ها مرا به یک جمله سوق می دهند
از تو نِگاشتن، از تو سرودن
وجودم، دوست داشتنت را فریاد می کند
می شنوی ...؟!
دیدگاه ها (۸)

دیدم همه جا بر در ودیوار حریمتجایی ننوشتی که گنهکار نیاید #ی...

#واژه_های_دوست#حرف_های_خدا_با_من می دانم هر از گاهی دلت تنگ...

گنجشک از باران پرسید:کارِ توچیست؟!باران با لطافت جواب داد:"ت...

#عکاس_فرزانه_بانواینم از ادامه ی شعرم،امیدوارم بازم با نظرات...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط