قطره اول

قطره اول...
آدم وقتی گریه میکند، آدم وقتی هق هق گریه میکند امیدی دارد کسی صدایش را بشنود و برای دلداریش حرفی بزند، تکانی بخورد...اما امان از بغض های فروخورده و اشکهایی که در سکوت جاری میشود... انگار شیره جان آدم را با خودش بیرون می آورد...
قطره دوم...
آدم گاهی دلش را خوش می‌کند به بودن کسی... آدم گاهی دلش خوش حرفهای قشنگ کسی میشود... گاهی یک نفر میشود تمام دنیای دیگری...
بعد کافیست آن دیگری برود... تمام دنیای یک نفر را با خودش خواهد برد...
قطره سوم...
قرارمان این نبود... اصلا نمیدانم قول و قراری داشتیم یا نه... اما این نبود... حداقل آن ۲۴ روز اول...
قرار به همراهی بود... قول داده بودیم رفتنمان خط قرمزمان باشد...
قول گرفته بودی نروم...
و من هنوز همان آدمی هستم که به یک قول و قرار یکطرفه پایبندم...
قرارمان هرچه بود این نبود که تو دلیل گریه های مکرر من باشی...
قرارمان نبود من باشم و تو نباشی...
حسابش از دستت در رفته اما من تمام روزهای نبودنت را چوب خط زده ام...
راستی یادت هست چه قراری گذاشته بودیم؟!
قطره چهارم
جاده...
خدافظ...
دیدگاه ها (۵)

رویای عاشقانه

داغ ماتم هاست بر جانم بسیدر دلم آهسته می گريد كسی#هوشنگ_ابته...

عباس آقای حسین نژاد رو حتما حتما دنبال کنید...از اون نویسنده...

شبها خاصیت بدی دارند...چون اگر خواب نیاید سراغ چشمهایت، هزار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط