عشق سیاه
#عشق_سیاه
part 43
@ات من واقعا متاسفم
ویوات
رفتم بالاسر ته دیدم توی دماغاش پنبس و ت شک بودم یهویی حالم بد شد و افتادم
@اتتتت خوبی
_ته من.....
@ببا بریم بیرون
_ته من دیگه نیس(داد و گریه
جیمین منو برد بیرونو و
پرش بک به چند روز بعد
چند روزی میشه که دیگع ته رو ندارم حالم خیلی بد بود
داشتم میرفتم بیرون
نمیدونم چرا جیمین منو از خونه ی ته دور نگه میداشت نمیزاشت برم اونجا
پس تصمیم گرفتم برم همونجایی که با ته اشناشدم(بار)
رسیدم بار داشتم واسه خودم نوشیدنی میخوردم که یه نفر رو دیدم خیلی شبیه ته بود خیلیییی
اما تا منو دید فرار کرد
ویوته
اون روز ما به ات دروغ گفتیم که من کردم تا واکنشش رو ببینم و میخاستم یهویی سوپرایزش کنم
تا بار بودم چشمم افتاد به ات که دلشت نگام میکرد
سریع از جام بلند شدم و رفتم
ویوات
داشتم دنبال همون پسره که شبیه ته بود میرفتم
بلند صداش میکردم اما جوابمو نداد
داشتم دنبالش میرفتم که خوردم به یه نفر پخش زمین شدم
_ایییییی
ویوته
داشتم از دست ات در میرفتم که صدا اییی شو شنیدم و سرجام وایستادم
و به عقب نگاه کردم دیدم خورده زمین و یهویی مرده لباسشو گرفت و بلندش کرد
علامت مرده!!
!! یاااا حواست کجاس میخای بمیری هاااا
_ببخشید حواسم نبود
!! هع هواست نبود مشکلی نیست حواستو میارم سرجاش
ویوته
دیگه نتونستم تحمل کنم داره به ات توهین میکنه و رفتم اونجا
+ببینم چی شده
!! به توربطی نداره گمشو
+هه به من ربطی نداره
که یه مشت زدم تو گوشش و پخش زمین شد و گفتم
+گمشو اگه میخای زنده بمونی
مرده رفت
ویوات
داشتم با تعجب به ته نگاه میکردم و هم خوشحال و هم عصبی
که ته نگام کرد
+ات
که یهویی پریدم بغلشو گریه کردم
_ته خیلیی بدجنسی (گریه و مشت میزنه به سینش
+ببخشید
_چرا دروغ گفتی عصن به من فک کردی
+...
پرش بک به خونه
ویوات
باخودم فک کردم که من از اول رابطه مون فقد یه بار سک... س داشتیم
و تصمیم گرفتم که به ته یه حالی بدم و رفتم تو اتاقش
_تههه
+جانم ات
_عاممم میخام یه چیزی بعت بگم
+هوم؟
_من تصمیم گرفتم که..
+که چی
_امشبو باهات سک.... س داشته باشم
+چییی جدی میگی(بچم ذوق زده😂)
_اوم
+خوب ات خانم برو استراحت کن که امشب باید حسابی بترکونیم و یه چیزی شاید نتونم خودمو کنترل کنم
_دیوونه(خنده کیوت
+.. ـ..
part 43
@ات من واقعا متاسفم
ویوات
رفتم بالاسر ته دیدم توی دماغاش پنبس و ت شک بودم یهویی حالم بد شد و افتادم
@اتتتت خوبی
_ته من.....
@ببا بریم بیرون
_ته من دیگه نیس(داد و گریه
جیمین منو برد بیرونو و
پرش بک به چند روز بعد
چند روزی میشه که دیگع ته رو ندارم حالم خیلی بد بود
داشتم میرفتم بیرون
نمیدونم چرا جیمین منو از خونه ی ته دور نگه میداشت نمیزاشت برم اونجا
پس تصمیم گرفتم برم همونجایی که با ته اشناشدم(بار)
رسیدم بار داشتم واسه خودم نوشیدنی میخوردم که یه نفر رو دیدم خیلی شبیه ته بود خیلیییی
اما تا منو دید فرار کرد
ویوته
اون روز ما به ات دروغ گفتیم که من کردم تا واکنشش رو ببینم و میخاستم یهویی سوپرایزش کنم
تا بار بودم چشمم افتاد به ات که دلشت نگام میکرد
سریع از جام بلند شدم و رفتم
ویوات
داشتم دنبال همون پسره که شبیه ته بود میرفتم
بلند صداش میکردم اما جوابمو نداد
داشتم دنبالش میرفتم که خوردم به یه نفر پخش زمین شدم
_ایییییی
ویوته
داشتم از دست ات در میرفتم که صدا اییی شو شنیدم و سرجام وایستادم
و به عقب نگاه کردم دیدم خورده زمین و یهویی مرده لباسشو گرفت و بلندش کرد
علامت مرده!!
!! یاااا حواست کجاس میخای بمیری هاااا
_ببخشید حواسم نبود
!! هع هواست نبود مشکلی نیست حواستو میارم سرجاش
ویوته
دیگه نتونستم تحمل کنم داره به ات توهین میکنه و رفتم اونجا
+ببینم چی شده
!! به توربطی نداره گمشو
+هه به من ربطی نداره
که یه مشت زدم تو گوشش و پخش زمین شد و گفتم
+گمشو اگه میخای زنده بمونی
مرده رفت
ویوات
داشتم با تعجب به ته نگاه میکردم و هم خوشحال و هم عصبی
که ته نگام کرد
+ات
که یهویی پریدم بغلشو گریه کردم
_ته خیلیی بدجنسی (گریه و مشت میزنه به سینش
+ببخشید
_چرا دروغ گفتی عصن به من فک کردی
+...
پرش بک به خونه
ویوات
باخودم فک کردم که من از اول رابطه مون فقد یه بار سک... س داشتیم
و تصمیم گرفتم که به ته یه حالی بدم و رفتم تو اتاقش
_تههه
+جانم ات
_عاممم میخام یه چیزی بعت بگم
+هوم؟
_من تصمیم گرفتم که..
+که چی
_امشبو باهات سک.... س داشته باشم
+چییی جدی میگی(بچم ذوق زده😂)
_اوم
+خوب ات خانم برو استراحت کن که امشب باید حسابی بترکونیم و یه چیزی شاید نتونم خودمو کنترل کنم
_دیوونه(خنده کیوت
+.. ـ..
۶.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.