پیشترها فقط چشمهایت را دوست داشتم

پیشترها فقط چشم‌هایت را دوست داشتم
حالا چین و چروک‌های کنارشان را هم
مانند واژه‌ای قدیمی
که بیشتر از واژه‌ای جدید همدردی می‌کند
پیشترها فقط شتاب بود
برای داشتن آنچه داشتی، هربار دوباره
پیشترها فقط حالا بود، حالا پیشترها هم هست
چیزهای بیشتری برای دوست داشتن
راه‌های بسیاری برای انجام دادن این کار
حتی کاری نکردن خود یکی از آنهاست
فقط کنار هم نشستن با کتابی
یا با هم نبودن، در کافه‌ای در آن گوشه
یا همدیگر را چند روزی ندیدن
دلتنگ همدیگر شدن، اما همیشه با همدیگر
#هرمان_دکونینک
مترجم: مؤدب میرعلایی
#دلنوشته#متن_زیبا
دیدگاه ها (۱)

تو بانوی غم‌های عمیقیشعرهای غمگینکلمات جانگدازبا چشمانت می‌ت...

دلنوشته...#زیبا#خاص

چسبیده‌ام به توبسانِ انسانبه گناهَشهرگزترکت نمی‌کنم#مرام_الم...

یک بیت شعرناب👌#شعر#پروفایل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط