جان من کمتربرای ماندن خودنازکن !
جان_من_کمتربرای_ماندن_خودنازکن !
من اسیرم کم کنار این قفس پرواز کن !
هی بدی کردی و من،گربه! در دیزی! حیا!
کم نمی آید ز تو، یک ذره شرم ابراز کن!
چند سالی می شود من مرده ی چشم توام
باش عیسایم بیا با یک نگاه، اعجاز کن !
یخ زدم در هر عبور سردت از این کوچه ها
این زمستان دیده را از دیگران ممتاز کن
بی تو خیلی زود خیلی زود می میرم بمان ،
سرعت مرگ مرا درگیر دست انداز کن !
نه غلط کردم ، نگو دیگر نمی آیی قبول...
تو بمان، تا آخر دنیا برایم ناز کن !
من اسیرم کم کنار این قفس پرواز کن !
هی بدی کردی و من،گربه! در دیزی! حیا!
کم نمی آید ز تو، یک ذره شرم ابراز کن!
چند سالی می شود من مرده ی چشم توام
باش عیسایم بیا با یک نگاه، اعجاز کن !
یخ زدم در هر عبور سردت از این کوچه ها
این زمستان دیده را از دیگران ممتاز کن
بی تو خیلی زود خیلی زود می میرم بمان ،
سرعت مرگ مرا درگیر دست انداز کن !
نه غلط کردم ، نگو دیگر نمی آیی قبول...
تو بمان، تا آخر دنیا برایم ناز کن !
۱.۷k
۰۲ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.